پروتکل‌های شبکه

شبکه X.25: پروتکلی قدیمی برای انتقال داده‌ها

شبکه X.25 یک پروتکل ارتباطی قدیمی است که برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های عمومی طراحی شده است. این پروتکل در دهه 1970 توسط اتحادیه بین‌المللی مخابرات (ITU) به منظور فراهم کردن ارتباطات دیجیتال امن و قابل اعتماد در شبکه‌های عمومی توسعه یافت. در اینجا به تشریح مشخصات فنی و عملکرد فنی X.25 می‌پردازیم:

مشخصات فنی X.25

1. لایه‌ها و مدل OSI

X.25 به طور کلی بر اساس مدل مرجع OSI کار می‌کند و از لایه‌های مختلف برای برقراری ارتباط استفاده می‌کند:

2. مسیریابی و جابجایی بسته‌ها

X.25 از مسیریابی بسته‌ها به کمک آدرس‌دهی منطقی استفاده می‌کند. این پروتکل از روش‌های مختلف برای مسیریابی بسته‌ها در شبکه‌های پیچیده استفاده می‌کند.

3. کنترل خطا

X.25 به شدت به کنترل خطا متکی است. بسته‌های داده ارسال شده به صورت فریم‌های مستقل هستند که شامل بخش‌هایی برای شناسایی خطا می‌باشند. در صورت شناسایی خطا، بسته مجدداً ارسال می‌شود.

این پروتکل از تکنیک‌های ARQ (Automatic Repeat reQuest) برای درخواست مجدد ارسال بسته‌های گمشده یا آسیب‌دیده استفاده می‌کند.

4. پیوندهای مجازی

X.25 از پیوندهای مجازی برای ارتباطات استفاده می‌کند که به عنوان یک کانال ارتباطی مجازی بین دو نقطه در شبکه عمل می‌کنند. این پیوندها می‌توانند به صورت دایمی یا موقتی باشند.

5. مدیریت اتصال

X.25 برای مدیریت اتصالات از دو نوع اتصال استفاده می‌کند:

6. پشتیبانی از سرعت‌های پایین

X.25 برای شبکه‌هایی با سرعت پایین طراحی شده است، که به انتقال داده‌های کوچک و متوالی مناسب است.

7. کدگذاری و فشرده‌سازی

برای کاهش بار شبکه، X.25 ممکن است از روش‌های فشرده‌سازی داده‌ها و کدگذاری خاص استفاده کند.

عملکرد فنی X.25

1. ارتباطات نقطه به نقطه

X.25 از یک معماری نقطه به نقطه برای برقراری ارتباطات استفاده می‌کند، به این معنا که اتصال‌های مجازی به طور مستقیم بین دو ایستگاه پایانی (مانند کامپیوترها یا روترها) برقرار می‌شوند.

2. واحد اطلاعات (Data Units)

در X.25، اطلاعات به صورت بسته‌های داده ارسال می‌شود که شامل بخش‌های مختلفی مانند آدرس مقصد، اطلاعات کنترل، داده اصلی و شناسه بسته است. این بسته‌ها به طور مستقل از یکدیگر منتقل می‌شوند.

3. کنترل دسترسی به رسانه

X.25 از تکنیک‌های Multiple Access برای دسترسی به رسانه شبکه استفاده می‌کند. در این حالت، دستگاه‌ها به طور همزمان نمی‌توانند داده‌ها را ارسال کنند و باید از یک مکانیسم دسترسی منظم برای ارسال داده‌ها استفاده کنند.

4. مراقبت از کیفیت سرویس (QoS)

X.25 دارای ویژگی‌های مدیریت کیفیت سرویس است و می‌تواند اولویت‌هایی برای ترافیک شبکه تعریف کند. این ویژگی می‌تواند برای اطمینان از اینکه بسته‌های حساس یا فوری به موقع تحویل داده شوند، مفید باشد.

محدودیت‌ها

X.25 به دلیل پیچیدگی و عملکرد ضعیف در شبکه‌های مدرن که نیاز به سرعت‌های بالا و ظرفیت‌های بزرگ دارند، به تدریج از استفاده عمومی کنار گذاشته شد.

شبکه‌های جدیدتر مانند ATM (Asynchronous Transfer Mode) و Frame Relay جایگزین X.25 در بسیاری از کاربردها شده‌اند.

کاربردها

X.25 در ابتدا در شبکه‌های مالی، حمل و نقل، و مخابراتی مورد استفاده قرار گرفت.

این پروتکل هنوز در برخی از مناطق دورافتاده یا سیستم‌های قدیمی مورد استفاده قرار می‌گیرد، که دسترسی به شبکه‌های سریع‌تر و جدیدتر محدود است.

در مجموع، X.25 یک پروتکل قدیمی است که در زمان خود برای شبکه‌های WAN (شبکه‌های گسترده) موثر بود و قادر به ارائه ارتباطات قابل اعتماد و امن در شبکه‌های عمومی با استفاده از کنترل خطا و مسیریابی بسته بود.

شبکه ATM (Asynchronous Transfer Mode)

شبکه ATM (Asynchronous Transfer Mode) یک تکنولوژی انتقال داده‌ها است که برای انتقال داده‌ها به صورت بلوک‌های کوچک (سلول‌ها) در شبکه‌های مخابراتی و ارتباطی طراحی شده است. این فناوری در ابتدا برای پشتیبانی از انتقال هم‌زمان (Multimedia) و باکیفیت صدا، تصویر و داده‌های دیجیتال با استفاده از شبکه‌های بزرگ به کار گرفته شد. در ادامه، به تشریح فنی و عملیاتی شبکه ATM پرداخته خواهد شد.

مشخصات فنی ATM:

1. مدل انتقال سلولی (Cell-Based Transmission):

در شبکه ATM داده‌ها به جای بسته‌های معمولی، در قالب سلول‌های ثابت 53 بایتی منتقل می‌شوند. 48 بایت برای داده‌ها و 5 بایت برای هدر (Header) که اطلاعات کنترلی و آدرس‌دهی را شامل می‌شود. این روش باعث می‌شود تا ارسال داده‌ها در شبکه به طور سریع و ثابت انجام شود و بتواند با سرعت‌های بالا و کیفیت ثابت کار کند.

2. پشتیبانی از انواع ترافیک (Multi-service Support):

ATM می‌تواند انواع مختلفی از داده‌ها را انتقال دهد:

این امکان را فراهم می‌کند که تمام انواع داده‌ها در یک شبکه واحد انتقال یابند، بدون نیاز به ساختارهای مجزا برای هر نوع.

3. کنترل کیفیت سرویس (QoS - Quality of Service):

یکی از ویژگی‌های برجسته ATM این است که می‌تواند به صورت دینامیک کیفیت سرویس (QoS) را برای ترافیک‌های مختلف تعیین کند. این به این معنی است که برای انواع مختلف ترافیک (صدا، داده و ویدئو) می‌توان اولویت‌های متفاوتی تعیین کرد. برای مثال، برای صدا، تأخیر کم و پهنای باند ثابت مورد نیاز است، در حالی که برای داده‌ها، یک تأخیر کم نیز ممکن است مهم نباشد.

ATM از مفاهیمی مانند تاخیر پایین, ظرفیت بالا و توانایی پیش‌بینی و کنترل ترافیک برخوردار است.

4. پروتکل‌های مسیریابی و آدرس‌دهی:

ATM از آدرس‌دهی مجازی برای شبیه‌سازی شبکه‌های مسیریابی استفاده می‌کند. VPI (Virtual Path Identifier) و VCI (Virtual Channel Identifier) برای شناسایی مسیر و کانال استفاده می‌شود. آدرس‌دهی در ATM به این صورت است که هر سلول دارای VPI/VCI مخصوص به خود است، که این مقادیر در هدر هر سلول ذخیره می‌شوند و به سوئیچ‌ها کمک می‌کنند تا سلول‌ها را به مقصد صحیح هدایت کنند.

5. مسیریابی و سوئیچینگ:

شبکه ATM از مسیریابی مجازی و سوئیچینگ سلولی استفاده می‌کند که به آن امکان می‌دهد داده‌ها را به صورت سلولی و مستقل از یکدیگر ارسال کند. برای مسیریابی و سوئیچینگ در سطح شبکه، به جای استفاده از بسته‌های داده‌ای متغیر، از سلول‌های ثابت 53 بایتی استفاده می‌شود. این نوع سوئیچینگ امکان سوئیچینگ سریع‌تر و کاراتر را فراهم می‌آورد.

6. پشتیبانی از کانال‌های مجازی (Virtual Circuits):

ATM از دو نوع کانال مجازی استفاده می‌کند:

این مدل مشابه با کانال‌های مجازی در پروتکل‌هایی مانند X.25 است اما در ATM به صورت بلادرنگ و با سرعت بالا انجام می‌شود.

7. بیشینه‌سازی بهره‌وری شبکه:

ATM شبکه‌ای غیر همزمان است، به این معنی که داده‌ها به صورت قطعات کوچک و به طور جداگانه ارسال می‌شوند. این ویژگی موجب افزایش بهره‌وری شبکه در انتقال داده‌های متنوع با ویژگی‌های مختلف می‌شود و می‌تواند برای ترافیک‌های مختلف تخصیص منابع بهینه‌ای را انجام دهد.

8. پروتکل‌های ارتباطی:

ATM از مجموعه‌ای از پروتکل‌های استاندارد برای ارتباط بین دستگاه‌ها و سوئیچ‌ها استفاده می‌کند. این پروتکل‌ها شامل کنترل جریان، تشخیص خطا، و مدیریت ارتباطات می‌شوند.

عملکرد عملیاتی ATM:

1. برقراری ارتباطات:

برای برقراری ارتباط در شبکه ATM ابتدا باید یک کانال مجازی بین دو نقطه برقرار شود. این کانال می‌تواند به صورت دائمی یا سوئیچ‌شده باشد. هر ارتباط از طریق مسیرهای خاصی که توسط VPI و VCI شناسایی می‌شوند، هدایت می‌شود.

2. انتقال داده‌ها:

پس از برقراری ارتباط، داده‌ها به صورت سلول‌های 53 بایتی ارسال می‌شوند. هر سلول شامل 48 بایت داده و 5 بایت هدر است که برای شناسایی مسیر و انجام کنترل خطا استفاده می‌شود. ATM از کنترل جریان و خطا برای اطمینان از ارسال صحیح و معتبر داده‌ها استفاده می‌کند.

3. مدیریت کیفیت سرویس (QoS):

شبکه ATM به طور خودکار از مدیریت کیفیت سرویس برای اطمینان از اولویت‌بندی صحیح ترافیک‌ها استفاده می‌کند. برای مثال، ترافیک VoIP نیاز به تأخیر کم دارد، در حالی که انتقال داده‌های بزرگ به تأخیر کمتری حساس نیست.

4. انتقال هم‌زمان (Multimedia):

ATM به دلیل توانایی در ارائه سرعت‌های بالا و مدیریت ترافیک‌های مختلف، می‌تواند هم‌زمان داده‌ها، صدا، و ویدئو را انتقال دهد. این ویژگی باعث می‌شود که برای کاربردهای چندرسانه‌ای مانند کنفرانس‌های ویدئویی و VoIP بسیار مناسب باشد.

5. قطع ارتباط:

پس از اتمام ارتباط، کانال مجازی قطع می‌شود. این فرایند می‌تواند به صورت اتوماتیک در سیستم‌های سوئیچ‌شده (SVC) یا به صورت دستی در کانال‌های دائمی (PVC) انجام شود.

مزایا و محدودیت‌های ATM:

مزایا:

محدودیت‌ها:

کاربردهای ATM:

در نهایت، ATM یک پروتکل بسیار کارآمد برای شبکه‌های مخابراتی و داده‌ای است که قادر به ارائه انتقال داده با سرعت بالا و کنترل کیفیت سرویس دقیق است. البته در دنیای امروز، بسیاری از کاربردهای آن توسط فناوری‌های جدیدتر جایگزین شده‌اند.

شبکه Frame Relay

شبکه Frame Relay یک فناوری ارتباطی WAN (شبکه گسترده) است که برای اتصال شبکه‌های محلی (LAN) و ارائه اتصال با پهنای باند بالا به شرکت‌ها و سازمان‌ها طراحی شده است. این فناوری عمدتاً برای اتصال شعب مختلف یک سازمان به یکدیگر از طریق شبکه‌های مخابراتی عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. Frame Relay به‌عنوان یک پروتکل لایه‌ی دوم (Data Link Layer) در مدل OSI شناخته می‌شود و از فناوری بسته‌ای برای انتقال داده‌ها استفاده می‌کند.

مشخصات فنی شبکه Frame Relay

  1. پروتکل بسته‌ای (Packet-Switching Protocol):

    Frame Relay یک پروتکل بسته‌سوییچ است، به این معنی که داده‌ها به صورت بلوک‌های بسته‌ای (Frame) ارسال می‌شوند. این بسته‌ها اطلاعات را به صورت سلول‌های کوچکی منتقل می‌کنند که سرعت و تأخیر پایین‌تری را نسبت به تکنولوژی‌های سنتی (مانند X.25) فراهم می‌آورد.

  2. پهنای باند متغیر (Variable Bandwidth):

    Frame Relay از پهنای باند متغیر استفاده می‌کند که به معنی این است که ارتباطات ممکن است بسته به ترافیک شبکه یا ظرفیت‌های موجود، تغییر کنند. این به شبکه اجازه می‌دهد که در صورت لزوم منابع را به طور بهینه تخصیص دهد.

  3. فرمت فریم‌ها (Frame Format):

    داده‌ها در Frame Relay در قالب فریم‌های ۲۳۲ بایتی ارسال می‌شوند که هدر فریم شامل اطلاعاتی همچون آدرس مقصد، شماره فریم و کنترل جریان است.

    • Flag: برای علامت‌گذاری آغاز و پایان هر فریم
    • Address: آدرس شناسایی مقصد
    • Control: برای کنترل جریان و نحوه ارسال داده‌ها
    • FCS (Frame Check Sequence): برای تشخیص خطاهای احتمالی در حین انتقال
    • Data: محتوای واقعی که باید ارسال شود
  4. دستگاه‌های NNI و UNI (Network-to-Network Interface و User-to-Network Interface):

    UNI (User-to-Network Interface) به ارتباطات بین تجهیزات کاربران نهایی (مانند روترها یا سوئیچ‌ها) و شبکه Frame Relay اشاره دارد.

    NNI (Network-to-Network Interface) به ارتباطات بین شبکه‌های مختلف Frame Relay اشاره دارد و برای اتصال شبکه‌های Frame Relay به یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  5. آدرس‌دهی در Frame Relay:

    Frame Relay از آدرس‌دهی دائمی مجازی (PVC) برای ارتباطات استفاده می‌کند. این بدین معنی است که یک مسیر ثابت بین دو نقطه از شبکه تعریف می‌شود که ترافیک از این مسیر خاص عبور می‌کند.

    در این شبکه، هر کانال به‌طور مشخص توسط یک DLCI (Data Link Connection Identifier) شناسایی می‌شود. DLCI یک عدد منحصر به فرد است که به هر کانال اختصاص می‌یابد.

  6. ارتباطات مجازی دائمی (PVC) و ارتباطات مجازی سوئیچ‌شده (SVC):

    PVC (Permanent Virtual Circuit): ارتباطاتی است که به‌صورت دائمی و ثابت بین دو دستگاه برقرار می‌شود. این نوع ارتباط برای ارتباطات مستمر و پیوسته استفاده می‌شود.

    SVC (Switched Virtual Circuit): در این نوع ارتباط، ارتباطات فقط به‌صورت موقت برقرار می‌شوند و پس از اتمام ارتباط قطع می‌شوند. این نوع ارتباط برای مواقعی که نیاز به اتصال موقت است، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  7. کنترل جریان و ارزیابی خطا:

    Frame Relay به طور ابتدایی کنترل جریان ندارد (این در مقایسه با تکنولوژی‌های قدیمی‌تر مانند X.25 است)، اما برای جلوگیری از ازدحام و مشکلات پهنای باند از Flow Control و Backpressure استفاده می‌کند.

    FCS (Frame Check Sequence) برای ارزیابی و تشخیص خطاهای احتمالی در فریم‌ها استفاده می‌شود. در صورتی که خطایی در فریم شناسایی شود، آن فریم دوباره ارسال خواهد شد.

  8. استفاده از QoS (Quality of Service):

    Frame Relay به طور محدود از کیفیت سرویس (QoS) پشتیبانی می‌کند. این ویژگی به شبکه اجازه می‌دهد که ترافیک‌های حساس به تأخیر (مثل صدا یا ویدئو) را با اولویت بالاتری نسبت به ترافیک‌های دیگر (مثل داده‌ها) منتقل کند.

    می‌توان از ویژگی‌هایی همچون Committed Information Rate (CIR) و Bursting برای مدیریت پهنای باند و تخصیص منابع استفاده کرد.

  9. خدمات متنوع در Frame Relay:

    Frame Relay قابلیت پشتیبانی از چندین ارتباط مجازی بین نقاط مختلف در یک شبکه را دارد. این به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که ارتباطات متعددی را از طریق یک اتصال Frame Relay واحد برقرار کنند.

    این شبکه می‌تواند برای انتقال انواع مختلف داده‌ها، از جمله دیتا، صدا و ویدئو، به‌طور هم‌زمان استفاده شود.

عملکرد عملیاتی Frame Relay

  1. ایجاد ارتباط (Establishing a Connection):

    پس از تأسیس یک PVC یا SVC در شبکه Frame Relay، ارتباط بین دو نقطه برقرار می‌شود. در ارتباطات PVC، این ارتباط دائمی است و برای انتقال داده‌ها از مسیر مشخصی استفاده می‌شود. در SVC، ارتباط تنها برای مدت زمان لازم برقرار می‌شود و پس از پایان ارتباط، قطع می‌شود.

  2. ارسال داده‌ها (Data Transmission):

    هنگامی که داده‌ها باید ارسال شوند، آن‌ها در قالب فریم‌های ۲۳۲ بایتی به شبکه ارسال می‌شوند. هر فریم دارای یک DLCI منحصر به فرد است که شبکه می‌تواند با استفاده از آن فریم‌ها را به مقصد درست هدایت کند.

  3. مدیریت کیفیت سرویس (QoS):

    در صورتی که یک شبکه Frame Relay قابلیت مدیریت QoS را داشته باشد، می‌توان اولویت‌های مختلفی برای ترافیک‌های مختلف تنظیم کرد. به این معنی که برای ترافیک‌هایی که حساس به تأخیر هستند (مانند VoIP)، منابع بیشتری تخصیص داده می‌شود.

  4. کنترل جریان و خطا:

    Frame Relay به طور پیش‌فرض کنترل جریان را انجام نمی‌دهد، اما سوئیچ‌های Frame Relay از قوانین موجود برای جلوگیری از ازدحام ترافیک و کاهش خطا استفاده می‌کنند.

  5. خاتمه ارتباط (Tear Down):

    در ارتباطات PVC، این فرایند به‌طور خودکار مدیریت می‌شود و پس از انتقال داده‌ها، کانال همچنان برقرار می‌ماند. اما در ارتباطات SVC، پس از پایان انتقال داده‌ها، ارتباط قطع می‌شود.

مزایای شبکه Frame Relay:

معایب شبکه Frame Relay:

کاربردهای Frame Relay:

Frame Relay زمانی یکی از انتخاب‌های محبوب در شبکه‌های WAN بود، اما به دلیل محدودیت‌هایش، جای خود را به فناوری‌های جدیدتر داده است.

شبکه MPLS (Multiprotocol Label Switching)

شبکه MPLS (Multiprotocol Label Switching) یک فناوری پیشرفته و انعطاف‌پذیر است که برای بهبود عملکرد شبکه‌های پهن‌باندا (High-Bandwidth Networks) طراحی شده و به‌طور گسترده در شبکه‌های گسترده (WAN) و ارتباطات اینترنتی برای مدیریت انتقال بسته‌های داده استفاده می‌شود. MPLS امکان مسیریابی سریع و بهینه را با استفاده از برچسب‌ها (Labels) به‌جای استفاده از آدرس‌های IP برای مسیریابی در شبکه فراهم می‌آورد.

1. مبانی و اصول عملکرد MPLS

عملکرد اصلی MPLS:

MPLS با قرار دادن برچسب‌های کوتاه (Labels) روی بسته‌های داده، فرآیند مسیریابی و سوئیچینگ را ساده و سریع‌تر می‌کند. این برچسب‌ها به‌جای استفاده از آدرس‌های IP در مسیریابی، در لایه داده لینک (Layer 2) به‌کار می‌روند و به سوئیچ‌ها و روترها این امکان را می‌دهند که بسته‌ها را بر اساس برچسب‌ها هدایت کنند.

اصول کلیدی MPLS:

  1. برچسب‌گذاری بسته‌ها (Labeling Packets): بسته‌های داده به‌هنگام ورود به شبکه MPLS، با یک برچسب منحصر به‌فرد به‌نام "MPLS Label" که یک عدد ۲۰ بیتی است، مشخص می‌شوند.
  2. استفاده از برچسب برای مسیریابی: برچسب به‌عنوان یک شناسه برای تعیین مسیر ارسال بسته‌ها استفاده می‌شود و فرآیند مسیریابی را بسیار سریع‌تر از استفاده از آدرس IP معمولی می‌کند.
  3. پروتکل‌های مسیریابی: MPLS از پروتکل‌های مسیریابی مختلفی مانند OSPF, BGP و IS-IS برای ایجاد مسیرها و تعیین بهترین مسیر انتقال بسته‌ها در شبکه استفاده می‌کند.

ساختار شبکه MPLS:

شبکه MPLS معمولاً شامل سه بخش اصلی است:

  1. Label Edge Routers (LERs): این روترها در لبه شبکه قرار دارند و بسته‌ها را به برچسب‌های MPLS اختصاص می‌دهند.
  2. Label Switch Routers (LSRs): این روترها در وسط شبکه قرار دارند و بسته‌ها را بر اساس برچسب‌ها سوئیچ می‌کنند.
  3. MPLS Label-Switched Path (LSP): مسیرهایی هستند که بسته‌ها در شبکه MPLS از آن‌ها عبور می‌کنند و توسط روترها و سوئیچ‌ها با استفاده از برچسب هدایت می‌شوند.

2. مشخصات فنی شبکه MPLS

برچسب‌ها (Labels)

برچسب‌ها در MPLS اطلاعاتی را در قالب یک عدد ۲۰ بیتی ذخیره می‌کنند که به هر بسته داده اختصاص داده می‌شود.

این برچسب‌ها معمولاً در جدول‌های مسیریابی روتر ذخیره نمی‌شوند بلکه در جداول جداگانه به نام MPLS Forwarding Information Base (LFIB) نگهداری می‌شوند.

MPLS Forwarding (و مسیریابی):

بسته‌ها پس از دریافت برچسب‌های MPLS از Label Edge Routers، وارد Label Switch Routers (LSRs) می‌شوند.

LSR ها بسته‌ها را بر اساس برچسب‌های موجود، به مسیر مشخص شده هدایت می‌کنند. این فرآیند Label Swapping نام دارد که در آن برچسب ورودی با برچسب خروجی جایگزین می‌شود.

Label Stacks:

در MPLS، ممکن است یک بسته چندین برچسب داشته باشد که به‌عنوان یک "Stack" از برچسب‌ها شناخته می‌شود. این ویژگی امکان ایجاد مسیرهای پیچیده و چندلایه را در شبکه فراهم می‌آورد.

LSPs (Label-Switched Paths):

یک LSP مسیری است که توسط روترها و سوئیچ‌های MPLS برای انتقال بسته‌ها از مبدا به مقصد با استفاده از برچسب‌ها تعریف می‌شود.

LSPها می‌توانند به‌طور استاتیک یا دینامیک از طریق پروتکل‌هایی مانند RSVP-TE یا LDP ایجاد شوند.

مسیریابی و سوئیچینگ با استفاده از برچسب:

  1. مسیریابی بر اساس آدرس IP: ابتدا بسته‌های داده با استفاده از پروتکل‌های مسیریابی معمولی (مانند OSPF یا BGP) به مقصد مناسب هدایت می‌شوند.
  2. افزودن برچسب به بسته‌ها: پس از این مرحله، بسته‌ها در Label Edge Routers (LER) با برچسب‌های MPLS مشخص می‌شوند.
  3. سوئیچینگ بر اساس برچسب: زمانی که بسته‌ها به Label Switch Routers (LSR) می‌رسند، این روترها بسته‌ها را بر اساس برچسب‌ها و جداول LFIB هدایت می‌کنند.

پشتیبانی از QoS (Quality of Service):

MPLS امکان مدیریت کیفیت سرویس را از طریق Traffic Engineering فراهم می‌آورد. این به معنی تخصیص پهنای باند مناسب برای ترافیک‌های مختلف در شبکه است.

از طریق Constraint-Based Routing (CBR) می‌توان ترافیک‌هایی که حساس به تأخیر هستند مانند VoIP یا ویدئو کنفرانس را در مسیرهایی با پهنای باند بالاتر هدایت کرد.

پشتیبانی از VPN و Multicast:

MPLS قابلیت پشتیبانی از MPLS VPNs را برای اتصال سایت‌ها به یکدیگر از طریق یک شبکه امن فراهم می‌آورد.

همچنین، MPLS Multicast امکان ارسال داده‌ها به چندین مقصد به‌طور هم‌زمان را می‌دهد.

3. عملکرد عملیاتی MPLS

ایجاد و استفاده از LSPs:

زمانی که بسته به شبکه MPLS وارد می‌شود، Label Edge Router (LER) ابتدا برچسب را به آن اضافه می‌کند. سپس بسته از طریق شبکه به Label Switch Routers (LSRs) عبور می‌کند.

LSRها برچسب‌ها را با توجه به جداول LFIB که در آن‌ها پیش‌بینی مسیرهای خروجی قرار دارد، جا به جا می‌کنند. فرآیند سوئیچینگ برچسب می‌تواند بسیار سریع‌تر از مسیریابی IP معمولی باشد.

ترافیک‌های حساس به تأخیر (QoS):

برای پشتیبانی از کیفیت سرویس، MPLS می‌تواند از ویژگی‌هایی همچون Traffic Engineering (TE) استفاده کند.

از طریق TE، مدیران شبکه می‌توانند ترافیک‌ها را بر اساس اولویت‌ها و نیازهای عملکردی در مسیرهای خاص هدایت کنند.

VPN در MPLS:

MPLS می‌تواند برای ایجاد VPN (شبکه‌های خصوصی مجازی) استفاده شود. در این حالت، داده‌ها از طریق یک مسیر خصوصی در شبکه MPLS منتقل می‌شوند و از یکدیگر جدا هستند.

این ویژگی برای اتصال شعبه‌ها و دفاتر مختلف یک سازمان با امنیت بالا و در دسترس‌پذیری مطمئن استفاده می‌شود.

استفاده از MPLS برای Multicast:

MPLS قادر است از Multicast پشتیبانی کند که به‌ویژه برای کاربردهای رسانه‌ای و تجاری مهم است. این قابلیت به شبکه اجازه می‌دهد تا داده‌ها را به‌طور هم‌زمان به چندین مقصد ارسال کند، به‌ویژه در کاربردهایی مانند ویدئو کنفرانس‌ها یا پخش زنده.

4. مزایای شبکه MPLS

5. معایب شبکه MPLS

6. کاربردهای MPLS

در مجموع، MPLS یک فناوری شبکه‌ای پیشرفته است که با استفاده از برچسب‌ها، امکان مدیریت بهتر ترافیک، مسیریابی سریع‌تر، و کیفیت سرویس بهینه را فراهم می‌آورد. این شبکه به‌ویژه برای سازمان‌ها و کسب‌وکارهایی که به اتصال سریع و امن بین شعب و دفاتر مختلف نیاز دارند، مناسب است.

شبکه Ethernet

شبکه Ethernet یکی از قدیمی‌ترین و محبوب‌ترین فناوری‌های شبکه‌ای است که به‌طور گسترده در LAN ها (شبکه‌های محلی) برای اتصال دستگاه‌ها به هم و تبادل داده‌ها در داخل یک سازمان یا محیط‌های مشابه استفاده می‌شود. Ethernet به‌عنوان استاندارد اصلی در شبکه‌های محلی (LAN) شناخته می‌شود و از ویژگی‌هایی مانند سادگی، هزینه پایین و عملکرد عالی برخوردار است.

1. مبانی و اصول عملکرد Ethernet

اصول اصلی Ethernet: Ethernet یک پروتکل لایه ۲ (Data Link Layer) از مدل OSI است که وظیفه ارسال داده‌ها را بین دستگاه‌ها در شبکه بر عهده دارد. این شبکه از بسته‌های داده‌ای به‌نام فریم‌ها (Frames) برای انتقال داده‌ها استفاده می‌کند. Ethernet به دستگاه‌ها امکان می‌دهد که داده‌ها را به‌طور هم‌زمان روی یک رسانه مشترک ارسال و دریافت کنند.

عملکرد Ethernet:

1. فریم‌ها (Frames):

داده‌ها در Ethernet در قالب فریم‌ها ارسال می‌شوند. هر فریم دارای اجزای مختلفی است که عبارت‌اند از:

2. آدرس‌دهی MAC (Media Access Control):

هر دستگاه در شبکه Ethernet دارای یک آدرس MAC منحصر به‌فرد است که به‌عنوان شناسه برای شناسایی آن در شبکه استفاده می‌شود. این آدرس‌ها در فریم‌های Ethernet گنجانده می‌شوند تا دستگاه‌های مختلف بتوانند داده‌ها را ارسال و دریافت کنند.

3. متناظر با پروتکل OSI:

Ethernet در لایه Data Link از مدل OSI قرار دارد و برای انتقال داده‌ها از لایه فیزیکی (لایه ۱) به لایه‌های بالاتر استفاده می‌شود. در نتیجه، Ethernet برای برقراری ارتباط دستگاه‌ها از یک رسانه مشترک مانند کابل‌های اترنت (Ethernet Cable) یا ارتباطات بی‌سیم (Wi-Fi) استفاده می‌کند.

4. حالت دسترسی مشترک (CSMA/CD):

در Ethernet از پروتکل دسترسی به رسانه با شفافیت (Carrier Sense Multiple Access with Collision Detection - CSMA/CD) برای مدیریت انتقال داده‌ها استفاده می‌شود. در این حالت، تمامی دستگاه‌ها به طور مشترک از رسانه انتقال داده‌ها (مانند کابل اترنت) استفاده می‌کنند و هر دستگاه قبل از ارسال داده، مطمئن می‌شود که رسانه آزاد است.

2. مشخصات فنی شبکه Ethernet

انواع Ethernet و سرعت‌ها:

رسانه انتقال (Transmission Media):

فرمت فریم Ethernet:

فرمت فریم Ethernet از چندین بخش تشکیل شده است که شامل موارد زیر می‌شود:

فریم‌های Ethernet 2 (Ethernet II):

Ethernet II به‌عنوان یک استاندارد رایج برای ارسال فریم‌ها در شبکه‌های Ethernet استفاده می‌شود. این استاندارد از یک فیلد EtherType برای مشخص کردن نوع پروتکل استفاده می‌کند (مثلاً 0x0800 برای IP).

3. عملکرد عملیاتی Ethernet

پروتکل CSMA/CD:

Carrier Sense Multiple Access with Collision Detection (CSMA/CD) یک روش کنترل دسترسی به رسانه است که برای جلوگیری از برخورد داده‌ها در شبکه‌های سنتی Ethernet طراحی شده است. این پروتکل به دستگاه‌ها این امکان را می‌دهد که قبل از ارسال داده‌ها، رسانه را بررسی کنند تا مطمئن شوند که در حال حاضر هیچ دستگاه دیگری در حال ارسال داده نیست. اگر دو دستگاه به‌طور هم‌زمان شروع به ارسال داده کنند و برخوردی رخ دهد، هر دستگاه به‌طور تصادفی منتظر زمان خاصی می‌ماند و سپس تلاش می‌کند دوباره ارسال کند.

سوئیچینگ در Ethernet:

در شبکه‌های Ethernet، سوئیچ‌های Ethernet برای مدیریت ترافیک بین دستگاه‌ها استفاده می‌شوند. سوئیچ‌ها فریم‌ها را بر اساس آدرس MAC مبدا و مقصد هدایت می‌کنند. هر سوئیچ یک جدول MAC دارد که شامل آدرس‌های MAC دستگاه‌های متصل به آن سوئیچ است. وقتی یک فریم وارد سوئیچ می‌شود، سوئیچ به جدول MAC مراجعه کرده و فریم را به پورت مربوطه ارسال می‌کند.

شبکه‌های VLAN در Ethernet:

Ethernet از VLANs (Virtual Local Area Networks) پشتیبانی می‌کند که به‌وسیله آن می‌توان شبکه‌های منطقی جداگانه‌ای را در یک شبکه فیزیکی مشترک ایجاد کرد. هر VLAN دارای یک آدرس MAC خاص است و ترافیک بین VLANها از طریق روترها یا سوئیچ‌های چندلایه هدایت می‌شود.

Ethernet در لایه ۳ و پروتکل IP:

Ethernet معمولاً با پروتکل‌های لایه ۳ (مانند IP) ترکیب می‌شود تا داده‌ها را به مقصد مناسب هدایت کند. دستگاه‌ها با استفاده از آدرس‌های IP (که در بالای لایه ۲ قرار دارند) برای مسیریابی داده‌ها به شبکه‌های دیگر استفاده می‌کنند.

4. مزایای Ethernet

5. معایب Ethernet

6. کاربردهای Ethernet

در مجموع، Ethernet یک فناوری شبکه‌ای قدرتمند و انعطاف‌پذیر است که برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های محلی (LAN) به‌طور گسترده استفاده می‌شود.

شبکه Cell Switch: فناوری سوئیچینگ مبتنی بر سلول

شبکه Cell Switch یک فناوری سوئیچینگ است که برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های ارتباطی به‌ویژه در سیستم‌های مبتنی بر سلول‌های ارتباطی، نظیر شبکه‌های ATM (Asynchronous Transfer Mode) و شبکه‌های سلولی مانند 2G, 3G, و 4G استفاده می‌شود. در این شبکه‌ها، داده‌ها در قالب واحدهای کوچکی به نام سلول (Cell) منتقل می‌شوند. این فناوری به‌ویژه در شبکه‌های پرسرعت و با نیاز به مدیریت پیچیده داده‌ها و منابع شبکه، کارآیی بالایی دارد.

1. مبانی و اصول عملکرد شبکه Cell Switch

شبکه‌های Cell Switching برای انتقال داده‌ها از مفهوم سلول‌ها به‌عنوان واحدهای انتقال استفاده می‌کنند. هر سلول معمولاً یک واحد داده با اندازه ثابت است که برای ارسال و دریافت در شبکه‌های ارتباطی به‌ویژه در استانداردهایی مانند ATM و ارتباطات موبایل استفاده می‌شود.

سلول‌ها:

یک سلول در شبکه‌های Cell Switching معمولاً یک واحد داده کوچک است که اندازه ثابت دارد. این سلول‌ها معمولاً 53 بایت اندازه دارند (در شبکه ATM). از آنجا که سلول‌ها اندازه ثابتی دارند، مدیریت و سوئیچینگ داده‌ها ساده‌تر و سریع‌تر از بسته‌های داده‌ای با اندازه متغیر است.

در شبکه‌های مبتنی بر Cell Switching، داده‌ها به صورت سلول‌های کوچک تقسیم می‌شوند که شامل اطلاعات کنترلی و داده‌ای هستند. این واحدها می‌توانند به سرعت در شبکه حرکت کنند و منابع شبکه را بهینه‌تر مصرف کنند.

2. مشخصات فنی شبکه Cell Switch

سوئیچینگ مبتنی بر سلول:

در این روش سوئیچینگ، داده‌ها به سلول‌های کوچکی تقسیم می‌شوند که هر کدام حاوی اطلاعات مربوط به مقصد، مبدا، و سایر اطلاعات کنترلی هستند.

پروتکل‌های مختلفی برای کنترل انتقال سلول‌ها در شبکه‌های مختلف وجود دارد. در ATM، برای مثال، هر سلول شامل یک Header و یک Payload است. Header شامل اطلاعات کنترلی مانند آدرس مقصد، آدرس مبدا، و اطلاعات تشخیصی است، در حالی که Payload بخش اصلی داده‌ها را در خود جای داده است.

شبکه‌های ATM و سلول‌ها:

ATM (Asynchronous Transfer Mode) یک شبکه سوئیچینگ سلولی است که داده‌ها را در قالب سلول‌های ۵۳ بایتی انتقال می‌دهد. این سلول‌ها به‌طور غیر همزمان (Asynchronous) انتقال داده‌ها را مدیریت می‌کنند و از آن برای انتقال انواع مختلف داده‌ها شامل صدا، تصویر و داده‌های دیجیتال استفاده می‌شود.

ساختار سلولی در ATM:

از آنجا که اندازه سلول‌ها ثابت است، ATM و سایر شبکه‌های مبتنی بر سوئیچینگ سلولی می‌توانند انتقال داده‌ها را بدون نیاز به تقسیم و تجزیه بسته‌ها در واحدهای مختلف انجام دهند که باعث کاهش تأخیر در پردازش داده‌ها و افزایش کارایی می‌شود.

مدیریت منابع در شبکه‌های Cell Switching:

در شبکه‌های Cell Switching، منابع شبکه می‌توانند به طور مؤثرتر مدیریت شوند زیرا هر سلول دارای اندازه ثابتی است و نیازی به تقسیم داده‌ها به بخش‌های مختلف و متغیر نیست.

این ویژگی باعث می‌شود که منابع شبکه مانند پهنای باند و ظرفیت سوئیچینگ بهینه استفاده شوند.

پروتکل‌ها و ویژگی‌ها:

در شبکه‌های Cell Switching، پروتکل‌هایی مانند ATM (Asynchronous Transfer Mode) یا MPLS (Multiprotocol Label Switching) برای مدیریت انتقال سلول‌ها و هدایت آن‌ها از مبدا به مقصد استفاده می‌شود. در هر دو پروتکل، داده‌ها به سلول‌هایی با اندازه ثابت تقسیم می‌شوند و سپس به‌طور مستقل از هم در شبکه منتقل می‌شوند.

در ATM، سلول‌ها به‌طور غیرهمزمان (Asynchronous) و با تأخیر کم انتقال می‌یابند. این ویژگی به ATM این امکان را می‌دهد که برای انتقال داده‌های حساس به زمان مانند صدا و ویدیو استفاده شود.

مزایای استفاده از Cell Switching:

3. عملکرد عملیاتی شبکه Cell Switch

فرآیند سوئیچینگ سلولی:

  1. تقسیم داده‌ها به سلول‌ها: داده‌ها در ابتدا به واحدهای کوچک یا سلول‌ها تقسیم می‌شوند.
  2. انتقال سلول‌ها: سلول‌ها به‌طور مستقل از یکدیگر در شبکه حرکت می‌کنند. هر سلول دارای اطلاعات مسیر (مسیر یابی) و همچنین اطلاعات کنترلی است که به سوئیچ‌ها اجازه می‌دهد آن‌ها را به مقصد مناسب هدایت کنند.
  3. سوئیچینگ و مسیریابی: سلول‌ها از طریق سوئیچ‌ها و روترهای شبکه حرکت می‌کنند. سوئیچ‌ها سلول‌ها را با توجه به اطلاعات موجود در Header به سمت مقصد هدایت می‌کنند.
  4. دریافت و پردازش سلول‌ها: سلول‌ها در مقصد خود دریافت و پردازش می‌شوند. در صورتی که سلول‌ها به درستی دریافت شوند، داده‌ها به حالت اولیه باز می‌گردند و به مصرف‌کننده ارسال می‌شوند.

شبکه‌های Cell Switch در ارتباطات موبایلی:

در شبکه‌های موبایلی، مانند شبکه‌های 2G، 3G، و 4G، مفهوم سلول به‌عنوان یک واحد اساسی برای پوشش و ارتباطات رادیویی مطرح است. در این شبکه‌ها، منطقه تحت پوشش به سلول‌های کوچک تقسیم می‌شود و هر سلول توسط یک ایستگاه پایه مدیریت می‌شود.

در این نوع شبکه‌ها، سوئیچینگ سلولی به‌منظور انتقال سیگنال‌ها بین ایستگاه‌های پایه و نودهای مرکزی شبکه انجام می‌شود.

سلول‌ها در شبکه‌های موبایلی به‌طور مستمر تغییر می‌کنند، به‌ویژه هنگام جابجایی کاربر از یک منطقه به منطقه دیگر (Hand-off).

کیفیت خدمات (QoS) در شبکه‌های Cell Switching:

شبکه‌های مبتنی بر Cell Switching به دلیل ویژگی‌های خاص خود در تقسیم‌بندی داده‌ها به سلول‌های کوچک، قادر به ارائه کیفیت خدمات (QoS) بسیار بهتری هستند.

در شبکه‌های ATM و MPLS، تنظیمات QoS می‌تواند تضمین کند که ترافیک‌های حساس به زمان مانند ویدیو و صدا با تأخیر پایین و بدون وقفه منتقل شوند.

4. معایب شبکه‌های Cell Switching

5. نتیجه‌گیری

شبکه‌های Cell Switch به‌ویژه در فناوری‌های ATM و شبکه‌های سلولی نقش بسیار مهمی در ارائه خدمات ارتباطی پرسرعت، کاهش تأخیر و بهینه‌سازی استفاده از منابع دارند. این شبکه‌ها با استفاده از سلول‌های کوچک به‌عنوان واحد انتقال داده، مزایای زیادی از جمله کارایی بالا، تأخیر کم و مقیاس‌پذیری فراهم می‌آورند. با این حال، پیاده‌سازی و مدیریت آن‌ها به‌ویژه در مقیاس‌های بزرگ نیازمند توجه ویژه به منابع و هزینه‌ها است.

شبکه Circuit Switching

شبکه Circuit Switching یکی از روش‌های اصلی در سیستم‌های مخابراتی است که برای ایجاد ارتباط مستقیم و دائمی بین دو نقطه برای مدت زمان مشخص استفاده می‌شود. در این مدل، یک مسیر فیزیکی و ثابت برای انتقال داده‌ها از نقطه مبدا به مقصد ایجاد می‌شود که تا زمانی که ارتباط برقرار است، این مسیر اختصاصی باقی می‌ماند. این نوع سوئیچینگ در شبکه‌هایی مانند تلفن‌های ثابت سنتی، ارتباطات صوتی و برخی سیستم‌های داده‌ای استفاده می‌شود.

1. تعریف و اصول کلی Circuit Switching

در شبکه‌های Circuit Switching، ارتباط بین دو دستگاه با ایجاد یک مدار اختصاصی برقرار می‌شود. این مدار از ابتدا تا انتهای ارتباط، از مبدا تا مقصد، ثابت و اختصاصی باقی می‌ماند. در واقع، تمام منابع ارتباطی مانند پهنای باند، ظرفیت سوئیچ‌ها، و تجهیزات شبکه تنها برای این ارتباط خاص در دسترس خواهند بود تا زمانی که تماس یا ارتباط قطع شود.

ویژگی‌های اصلی Circuit Switching:

2. مراحل عملکرد Circuit Switching

عملکرد شبکه‌های مبتنی بر Circuit Switching به طور معمول در سه مرحله اصلی صورت می‌گیرد: راه‌اندازی تماس (Call Setup)، انتقال داده‌ها (Data Transfer)، و قطع ارتباط (Call Teardown).

1. راه‌اندازی تماس (Call Setup):

در این مرحله، یک درخواست برای برقراری ارتباط از طرف دستگاه مبدا ارسال می‌شود. سپس شبکه با استفاده از سوئیچ‌ها و تجهیزات شبکه، یک مسیر اختصاصی بین مبدا و مقصد ایجاد می‌کند. سوئیچ‌های شبکه هر یک به نوبه خود مسیرهایی را برای ارتباط اختصاصی بین دستگاه‌ها برقرار می‌کنند. این مسیر ممکن است از چندین سوئیچ عبور کند، اما در نهایت، یک مسیر فیزیکی و اختصاصی برای مدت زمان برقراری تماس برقرار می‌شود. در این مرحله، پهنای باند و منابع شبکه به طور کامل تخصیص داده می‌شود.

2. انتقال داده‌ها (Data Transfer):

پس از اینکه مسیر ارتباطی برقرار شد، داده‌ها (صدا، ویدئو، یا داده‌های دیگر) از مبدا به مقصد از طریق آن مسیر اختصاصی منتقل می‌شوند. داده‌ها به صورت پیوسته و بدون قطع، از طریق مدار اختصاصی انتقال می‌یابند. این مرحله ممکن است برای مدت زمان زیادی ادامه یابد، اما مسیر اختصاصی تا پایان ارتباط پابرجاست. زیرا مدار اختصاصی برای استفاده اختصاصی این ارتباط تخصیص داده شده است، پس دیگر دستگاه‌ها نمی‌توانند از این منابع استفاده کنند.

3. قطع ارتباط (Call Teardown):

پس از پایان انتقال داده‌ها، ارتباط قطع می‌شود. در این مرحله، منابع شبکه آزاد می‌شوند و مدار اختصاصی قطع می‌گردد. سوئیچ‌ها مسیر اختصاصی را آزاد می‌کنند و منابع شبکه (پهنای باند و ظرفیت) به حالت قبلی باز می‌گردند. در این مرحله، ارتباط بین مبدا و مقصد قطع می‌شود.

3. مشخصات فنی شبکه Circuit Switching

1. مسیر اختصاصی (Dedicated Path):

در این شبکه‌ها، مسیر فیزیکی و منابع شبکه برای تمام مدت ارتباط اختصاص می‌یابد. این مسیر ممکن است از طریق سوئیچ‌ها، روترها یا سایر تجهیزات شبکه برقرار شود. به این معنی که پهنای باند و منابع تا زمان پایان ارتباط به‌طور دائم به آن اختصاص دارد.

2. کاهش تأخیر:

از آنجا که داده‌ها در یک مسیر اختصاصی منتقل می‌شوند و هیچ رقابتی برای استفاده از پهنای باند وجود ندارد، تأخیر بسیار کم است و ارتباط سریع و بدون وقفه انجام می‌شود. این ویژگی به ویژه برای تماس‌های صوتی و ویدئویی حیاتی است.

3. پهنای باند ثابت:

در شبکه‌های Circuit Switching، پهنای باند ثابت و اختصاصی به تماس اختصاص می‌یابد. در صورتی که تماس برقرار باشد، ظرفیت شبکه برای آن تماس رزرو می‌شود و سایر ارتباطات نمی‌توانند از آن استفاده کنند.

4. کیفیت ثابت ارتباط (QoS):

در این شبکه‌ها، کیفیت خدمات (QoS) به صورت ثابت و پایدار حفظ می‌شود زیرا تمام منابع شبکه تنها برای آن ارتباط در دسترس هستند.

5. استفاده از سوئیچ‌ها و گره‌ها:

شبکه‌های Circuit Switching به سوئیچ‌هایی نیاز دارند که از قبل ظرفیت و مسیر لازم برای برقراری ارتباط را در اختیار دارند. این سوئیچ‌ها به‌طور مداوم مسیرها را تنظیم و به‌روزرسانی می‌کنند تا ارتباطات جدید را برقرار کنند.

4. مزایا و معایب Circuit Switching

مزایا:

معایب:

5. نمونه‌های کاربردی Circuit Switching

1. شبکه‌های تلفن ثابت:

شبکه‌های تلفن ثابت یکی از قدیمی‌ترین و اصلی‌ترین کاربردهای شبکه‌های Circuit Switching هستند. در این شبکه‌ها، هنگامی که تماس برقرار می‌شود، یک مسیر اختصاصی بین تلفن‌ها ایجاد می‌شود تا زمانی که تماس قطع شود.

2. ارتباطات صوتی:

شبکه‌های PSTN (Public Switched Telephone Network) که برای انتقال تماس‌های صوتی استفاده می‌شوند، به‌طور سنتی از Circuit Switching استفاده می‌کنند.

3. ارتباطات ویدئویی:

در برخی از سیستم‌های ویدئویی نیز از شبکه‌های Circuit Switching برای اطمینان از کیفیت ثابت ارتباطات استفاده می‌شود.

6. مقایسه با سایر روش‌های سوئیچینگ

Packet Switching: در این روش، داده‌ها به بسته‌های کوچک تقسیم می‌شوند و هر بسته ممکن است از مسیر متفاوتی عبور کند. در مقابل، در Circuit Switching، مسیر ثابت است.

Message Switching: مشابه Packet Switching است، با این تفاوت که داده‌ها به صورت کل پیام ارسال می‌شوند و برای مدت زمان طولانی در یک مسیر نگهداری می‌شوند.

7. نتیجه‌گیری

شبکه‌های Circuit Switching یکی از قدیمی‌ترین و محبوب‌ترین روش‌ها برای انتقال داده‌ها به‌ویژه در سیستم‌های ارتباطی صوتی و ویدئویی هستند. این روش به دلیل اختصاصی بودن مسیر ارتباط، کیفیت بالای خدمات (QoS)، و تأخیر کم برای استفاده در تماس‌های صوتی و ویدئویی بسیار مناسب است. اما هزینه‌های بالا و مشکلات مقیاس‌پذیری باعث می‌شود که در شبکه‌های بزرگ و پیچیده‌تر، از روش‌های دیگر مانند Packet Switching استفاده شود.

عملیات Message Switching در شبکه‌های کامپیوتری

مقدمه

Message Switching یکی از روش‌های انتقال داده در شبکه‌های کامپیوتری است که در آن پیام‌ها به صورت کامل از یک گره به گره دیگر ارسال می‌شوند. در این روش، پیام‌ها در حافظه موقت هر گره ذخیره شده و سپس به مقصد بعدی ارسال می‌شوند.

مراحل اجرای Message Switching

۱. تولید و ارسال پیام

فرستنده یک پیام کامل شامل داده‌های مورد نظر را به همراه اطلاعات کنترلی و آدرس مقصد تولید کرده و آن را به گره ورودی شبکه ارسال می‌کند.

۲. دریافت و ذخیره‌سازی در گره میانی

گره میانی پیام را دریافت کرده و در حافظه موقت خود ذخیره می‌کند. در این مرحله، پردازش‌های زیر انجام می‌شود:

۳. مسیریابی و ارسال به گره بعدی

گره میانی پس از انتخاب مسیر مناسب، پیام را به گره بعدی ارسال می‌کند. این فرآیند تا زمانی که پیام به گره مقصد برسد ادامه پیدا می‌کند.

۴. دریافت و پردازش در مقصد

پس از رسیدن پیام به مقصد، گره مقصد عملیات زیر را انجام می‌دهد:

ویژگی‌های Message Switching

مزایا و معایب

مزایا

معایب

نتیجه‌گیری

Message Switching یک روش کارآمد برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های غیر بلادرنگ است که با استفاده از ذخیره و ارسال، امکان مسیریابی انعطاف‌پذیر را فراهم می‌کند. با این حال، به دلیل تأخیر بالا، در کاربردهای حساس به زمان کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

شبکه‌های Transparent Switch (سوئیچ‌های شفاف)

شبکه‌های Transparent Switch (سوئیچ‌های شفاف) به شبکه‌هایی اطلاق می‌شوند که در آن‌ها اطلاعات بین دستگاه‌ها به‌صورت مستقیم و بدون تغییر یا پردازش اضافی منتقل می‌شوند. این نوع سوئیچینگ برای تضمین انتقال داده‌ها از مبدا به مقصد با حداقل تغییرات استفاده می‌شود. سوئیچ‌های شفاف به این دلیل معروف هستند که فرایندهایی مانند فیلتر کردن، تغییر و پردازش بسته‌ها در آن‌ها حداقل است. در واقع، اطلاعات به‌صورت شفاف و بدون تغییر در لایه‌های مختلف شبکه از دستگاهی به دستگاه دیگر منتقل می‌شود.

1. تعریف و اصول کلی Transparent Switching

در سوئیچینگ شفاف، مسیر انتقال داده‌ها بین مبدا و مقصد به‌گونه‌ای است که در آن هیچ تغییر یا پردازشی بر روی داده‌ها صورت نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، سوئیچ‌های شفاف فقط بسته‌های داده را از یک پورت به پورت دیگر هدایت می‌کنند بدون اینکه نیازی به تجزیه و تحلیل محتوای آن‌ها باشد.

این سوئیچ‌ها معمولاً برای شبکه‌های ارتباطی استفاده می‌شوند که در آن‌ها داده‌ها به‌صورت مستقیم از مبدا به مقصد منتقل می‌شوند و نیازی به پردازش پیچیده نیست.

2. ویژگی‌های کلیدی Transparent Switching

1. عدم پردازش داده‌ها

یکی از ویژگی‌های اصلی سوئیچ‌های شفاف این است که داده‌ها پردازش نمی‌شوند. این به این معناست که هیچ تغییری در محتوای بسته‌ها (مانند آدرس‌ها یا داده‌ها) ایجاد نمی‌شود.

سوئیچ‌های شفاف فقط وظیفه هدایت بسته‌ها را انجام می‌دهند و هیچ تأثیری بر داده‌ها یا محتوای آن‌ها ندارند.

2. انتقال مستقیم داده‌ها

بسته‌ها از یک پورت ورودی به پورت خروجی منتقل می‌شوند بدون اینکه تغییر یا پرداشی بر آن‌ها اعمال شود. در واقع، سوئیچ شفاف به‌طور کامل از محتوای بسته‌ها بی‌خبر است و فقط وظیفه انتقال آن‌ها را بر عهده دارد.

3. پشتیبانی از انواع مختلف پروتکل‌ها

سوئیچ‌های شفاف معمولاً برای انتقال داده‌هایی که از پروتکل‌های مختلف استفاده می‌کنند طراحی می‌شوند. این به این معنی است که سوئیچ‌های شفاف می‌توانند به‌طور هم‌زمان از پروتکل‌های مختلف (TCP/IP، Frame Relay، ATM و غیره) پشتیبانی کنند.

4. عملکرد ساده و سریع

به دلیل اینکه داده‌ها پردازش نمی‌شوند، زمان تأخیر در شبکه بسیار کاهش می‌یابد. این امر باعث می‌شود که سوئیچ‌های شفاف نسبت به سوئیچ‌هایی که نیاز به پردازش دارند، سریع‌تر عمل کنند.

همچنین، میزان مصرف منابع در سوئیچ‌های شفاف پایین‌تر است زیرا پردازش‌های اضافی وجود ندارد.

3. چگونگی عملکرد Transparent Switch

عملکرد یک سوئیچ شفاف به طور کلی در مراحل زیر انجام می‌شود:

1. دریافت بسته

سوئیچ شفاف بسته‌ای را از یک دستگاه ورودی دریافت می‌کند. این بسته ممکن است شامل داده‌ها و اطلاعات کنترل مانند آدرس‌ها و پروتکل‌ها باشد.

2. بررسی آدرس‌ها (Optional)

اگرچه سوئیچ شفاف معمولاً نیازی به پردازش بسته‌ها ندارد، اما ممکن است در برخی موارد آدرس‌های بسته بررسی شوند تا بسته به پورت مناسب هدایت شود. این بررسی معمولاً بسیار ساده است و بیشتر به هدایت بسته کمک می‌کند تا از یک پورت به پورت دیگر انتقال یابد.

3. انتقال بسته به پورت خروجی

بسته به پورت خروجی مناسب هدایت می‌شود. این فرآیند بر اساس آدرس مقصد و اطلاعات مربوط به پیکربندی سوئیچ انجام می‌شود.

پس از دریافت بسته، سوئیچ شفاف بسته را بدون هیچ‌گونه پردازش یا تغییر به مقصد ارسال می‌کند.

4. اتمام انتقال

پس از انتقال بسته، سوئیچ شفاف منتظر دریافت بسته بعدی از ورودی می‌ماند و فرآیند را تکرار می‌کند.

4. مزایا و معایب Transparent Switching

مزایا:

معایب:

5. کاربردهای Transparent Switching

6. نتیجه‌گیری

شبکه‌های Transparent Switch یکی از ساده‌ترین و سریع‌ترین روش‌های سوئیچینگ در شبکه‌ها هستند که برای انتقال سریع و بدون تغییر داده‌ها استفاده می‌شوند. این سوئیچ‌ها معمولاً در محیط‌های نیازمند کارایی بالا و زمان تأخیر کم کاربرد دارند. هرچند که در برخی از سناریوهای پیچیده‌تر که نیاز به پردازش داده‌ها و کنترل منابع وجود دارد، سوئیچ‌های شفاف ممکن است محدودیت‌هایی داشته باشند، اما برای بسیاری از کاربردها، گزینه‌ای سریع و کارآمد به حساب می‌آیند.

شبکه‌های Dedicated Switch (سوئیچ‌های اختصاصی)

شبکه‌های Dedicated Switch (سوئیچ‌های اختصاصی) به سوئیچ‌هایی اطلاق می‌شوند که به طور خاص برای انتقال داده‌ها میان دستگاه‌ها در یک شبکه خصوصی یا خاص طراحی و پیکربندی شده‌اند. این نوع سوئیچ‌ها در مقایسه با سوئیچ‌های عمومی که برای انواع مختلف ترافیک شبکه طراحی می‌شوند، برای برآوردن نیازهای خاص شبکه‌هایی که در آن‌ها عملکرد ویژه‌ای لازم است، استفاده می‌شوند. سوئیچ‌های اختصاصی معمولاً در شبکه‌های با حجم بالا، تأخیر کم، و نیاز به امنیت بالا به کار می‌روند.

1. تعریف و اصول کلی Dedicated Switching

در یک شبکه با سوئیچ‌های اختصاصی، تمام منابع سوئیچ به طور ویژه برای یک مجموعه خاص از دستگاه‌ها، خدمات یا کاربردها تخصیص می‌یابد. برخلاف سوئیچ‌های عمومی که برای ارائه خدمات به چندین شبکه و کاربران مختلف استفاده می‌شوند، سوئیچ‌های اختصاصی برای نیازهای خاص یک شبکه خاص (مثلاً یک شبکه شرکتی یا یک بخش خاص از یک دیتاسنتر) طراحی شده‌اند.

2. ویژگی‌های کلیدی Dedicated Switch

1. منابع اختصاصی:

سوئیچ‌های اختصاصی تمام منابع خود را به یک شبکه خاص تخصیص می‌دهند. به این معنا که پهنای باند، پردازش و منابع دیگر به طور انحصاری برای این شبکه یا دستگاه‌ها در نظر گرفته می‌شود. این ویژگی بهبود عملکرد و امنیت شبکه را تضمین می‌کند زیرا هیچ نوع ترافیک ناخواسته یا غیرمجاز از منابع سوئیچ استفاده نمی‌کند.

2. کاربردهای خاص:

این سوئیچ‌ها برای شبکه‌هایی طراحی می‌شوند که نیاز به عملکرد ویژه دارند، مانند شبکه‌های دیتا سنتر، شبکه‌های نظارت و امنیت، شبکه‌های صنعتی، یا شبکه‌های کاربردی در محیط‌های خاص. در این شبکه‌ها، سوئیچ‌های اختصاصی معمولاً برای نیازهای خاص مانند تأخیر کم، پهنای باند بالا، یا امنیت بسیار بالا استفاده می‌شوند.

3. پیکربندی و مدیریت پیشرفته:

سوئیچ‌های اختصاصی معمولاً دارای پیکربندی و مدیریت پیشرفته هستند. این ویژگی می‌تواند شامل تنظیمات مربوط به کیفیت خدمات (QoS)، امنیت، مقیاس‌پذیری، تشخیص خودکار مشکلات شبکه، و پشتیبانی از VLAN‌ها باشد. سوئیچ‌های اختصاصی اغلب به گونه‌ای طراحی می‌شوند که به راحتی با دیگر تجهیزات شبکه مانند روترها، فایروال‌ها، و سرورها هماهنگ شوند.

4. امنیت و ایزوله‌سازی:

سوئیچ‌های اختصاصی می‌توانند ویژگی‌های امنیتی پیشرفته‌ای مانند فایروال داخلی، حفاظت از داده‌ها، کنترل دسترسی، و پشتیبانی از پروتکل‌های امن را ارائه دهند. این ویژگی‌ها برای حفظ امنیت شبکه‌های حساس، مانند شبکه‌های مالی، دولتی، یا پزشکی ضروری هستند.

5. مقیاس‌پذیری و انعطاف‌پذیری:

سوئیچ‌های اختصاصی معمولاً از نظر مقیاس‌پذیری بسیار انعطاف‌پذیر هستند و می‌توانند به راحتی به شبکه‌های بزرگ‌تر گسترش یابند. این سوئیچ‌ها به راحتی می‌توانند تعداد پورت‌های بیشتری را پشتیبانی کنند و به نیازهای رو به رشد شبکه پاسخ دهند.

3. چگونگی عملکرد Dedicated Switch

1. دریافت داده‌ها:

هنگامی که داده‌ای از یک دستگاه وارد سوئیچ می‌شود، سوئیچ مقصد داده‌ها را شناسایی کرده و آن‌ها را به پورت مناسب هدایت می‌کند.

2. بررسی و پردازش داده‌ها:

سوئیچ‌های اختصاصی اغلب قادر به بررسی بسته‌های داده و انجام پردازش‌هایی مانند فیلتر کردن، اعمال کیفیت خدمات (QoS)، و تشخیص اولویت‌های ترافیکی هستند.

3. انتقال داده‌ها:

بسته‌های داده به‌طور مستقیم به مقصد نهایی در شبکه منتقل می‌شوند. بسته به نوع سوئیچ و پیکربندی آن، ممکن است مراحل پردازش اضافی بر روی داده‌ها انجام شود.

4. نظارت و تجزیه و تحلیل:

سوئیچ‌های اختصاصی معمولاً شامل قابلیت‌هایی برای نظارت بر وضعیت شبکه و تجزیه و تحلیل ترافیک هستند. این قابلیت‌ها کمک می‌کنند تا مشکلات و اختلالات به سرعت شناسایی شده و برطرف شوند.

4. مزایا و معایب Dedicated Switch

مزایا:

معایب:

5. کاربردهای Dedicated Switching

6. نتیجه‌گیری

شبکه‌های Dedicated Switch به‌دلیل ویژگی‌هایی مانند منابع اختصاصی، امنیت بالا، و پشتیبانی از مدیریت پیشرفته، برای شبکه‌هایی با نیازهای خاص و حساس بسیار مناسب هستند. این سوئیچ‌ها معمولاً برای استفاده در شبکه‌های بزرگ، دیتا سنترها، و شبکه‌های شرکتی که نیاز به تأخیر کم، پهنای باند بالا، و امنیت دارند، توصیه می‌شوند. البته هزینه بالاتر و پیچیدگی‌های مدیریتی آن‌ها می‌تواند برای برخی از سازمان‌ها چالش‌برانگیز باشد.

شبکه Packet Switching

شبکه Packet Switching (سوئیچینگ بسته‌ای) یکی از روش‌های اصلی انتقال داده در شبکه‌های کامپیوتری است که داده‌ها را به قطعات کوچکی به نام "بسته‌ها" تقسیم می‌کند و این بسته‌ها را به صورت مستقل از یک نقطه به نقطه دیگر ارسال می‌کند. این روش در شبکه‌های IP، اینترنت، و سایر شبکه‌های داده‌محور بسیار استفاده می‌شود. برخلاف روش سوئیچینگ مدار (Circuit Switching) که در آن ارتباط مستقیم بین فرستنده و گیرنده برقرار می‌شود، در Packet Switching هر بسته به صورت مستقل از مسیرهای مختلف عبور می‌کند و ممکن است به روش‌های مختلف به مقصد برسد.

1. تعریف شبکه Packet Switching

در Packet Switching، داده‌ها به بسته‌های کوچکی تقسیم می‌شوند و هر بسته به صورت مستقل از سایر بسته‌ها و بدون نیاز به یک مسیر ثابت، از شبکه عبور می‌کند. این بسته‌ها ممکن است مسیرهای مختلفی برای رسیدن به مقصد طی کنند و پس از رسیدن به مقصد، دوباره به داده کامل تبدیل شوند.

2. مراحل عملکرد شبکه Packet Switching

1. تقسیم داده‌ها به بسته‌ها:

در ابتدا، داده‌های ارسالی به بسته‌های کوچکی تقسیم می‌شوند. هر بسته دارای یک هدر است که شامل اطلاعاتی همچون آدرس مقصد، شماره بسته، و سایر اطلاعات مربوط به ارسال داده است.

2. ارسال بسته‌ها از فرستنده به گیرنده:

هر بسته به طور مستقل از شبکه عبور می‌کند و ممکن است از مسیرهای مختلفی عبور کند. شبکه این بسته‌ها را به صورت موازی پردازش می‌کند و به صورت جداگانه به مقصد می‌فرستد.

3. مسیر یابی بسته‌ها در شبکه:

بسته‌ها به صورت مستقل مسیر یابی می‌شوند و هر بسته ممکن است از مسیرهای مختلف به مقصد برسد. این فرآیند توسط روترها و سوئیچ‌ها انجام می‌شود. روترها بسته‌ها را بر اساس آدرس مقصد هدایت می‌کنند.

4. ترکیب بسته‌ها در مقصد:

پس از رسیدن بسته‌ها به مقصد، آن‌ها دوباره به صورت صحیح و کامل بازسازی می‌شوند. این فرآیند توسط پروتکل‌های ارتباطی مختلفی مانند TCP انجام می‌شود که ترتیب بسته‌ها را حفظ می‌کند.

3. ویژگی‌های شبکه Packet Switching

1. کاربرد بهینه از منابع شبکه:

در Packet Switching، شبکه به صورت اشتراکی از منابع خود استفاده می‌کند. این به این معناست که پهنای باند شبکه به طور دینامیک بین کاربران مختلف تقسیم می‌شود و منابع شبکه در دسترس هر زمان برای ارسال داده‌ها قرار دارد.

2. انعطاف‌پذیری بالا:

از آنجایی که بسته‌ها به صورت مستقل ارسال می‌شوند و نیازی به مسیریابی ثابت ندارند، شبکه می‌تواند به راحتی به تغییرات شبکه و ازدحام‌های ترافیکی واکنش نشان دهد. بسته‌ها می‌توانند از مسیرهای مختلف عبور کنند و در صورت مسدود بودن یک مسیر، بسته‌ها به مسیر دیگری هدایت شوند.

3. پشتیبانی از انتقال داده‌ها به صورت غیر همزمان:

برخلاف سوئیچینگ مدار که نیاز به ارتباط دائم دارد، Packet Switching امکان انتقال داده‌ها به صورت غیر همزمان (asynchronous) را فراهم می‌آورد. این ویژگی باعث می‌شود که سیستم‌های ارتباطی انعطاف‌پذیرتر و مقیاس‌پذیرتر شوند.

4. پشتیبانی از انواع مختلف داده‌ها:

Packet Switching می‌تواند انواع مختلف داده‌ها، از جمله متن، صدا، تصویر، و ویدئو را به طور همزمان و در یک شبکه انتقال دهد.

5. مدیریت بهتر ترافیک شبکه:

به دلیل آنکه بسته‌ها می‌توانند مسیرهای مختلف را برای رسیدن به مقصد طی کنند، شبکه می‌تواند به طور هوشمند ترافیک را مدیریت کند و از ازدحام در مسیرهای خاص جلوگیری کند.

4. مزایای شبکه Packet Switching

1. مقیاس‌پذیری بالا:

شبکه‌های مبتنی بر Packet Switching می‌توانند مقیاس‌پذیر باشند و از تعداد زیادی کاربر و دستگاه پشتیبانی کنند. این ویژگی موجب استفاده از Packet Switching در اینترنت و شبکه‌های بزرگ می‌شود.

2. صرفه‌جویی در هزینه:

برخلاف سوئیچینگ مدار که نیاز به ایجاد ارتباط‌های ثابت بین فرستنده و گیرنده دارد، Packet Switching از یک شبکه اشتراکی استفاده می‌کند و به همین دلیل هزینه‌ها برای انتقال داده کاهش می‌یابد.

3. پشتیبانی از شبکه‌های پر ازدحام:

Packet Switching به راحتی از شبکه‌های با بار ترافیکی بالا پشتیبانی می‌کند. بسته‌ها می‌توانند از مسیرهای مختلف عبور کنند و شبکه می‌تواند در صورت ازدحام، ترافیک را توزیع کند.

4. مقاومت در برابر خرابی‌ها:

در Packet Switching، اگر یک مسیر قطع شود یا مشکلی پیش آید، بسته‌ها به راحتی از مسیرهای جایگزین عبور می‌کنند. این ویژگی باعث می‌شود که شبکه نسبت به خرابی‌ها مقاوم‌تر باشد.

5. انعطاف‌پذیری:

Packet Switching بسیار انعطاف‌پذیر است و می‌تواند به راحتی به تغییرات شبکه و نیازهای مختلف کاربران پاسخ دهد.

5. معایب شبکه Packet Switching

1. تاخیر بالاتر:

به دلیل ارسال بسته‌ها از مسیرهای مختلف و امکان مسدود شدن برخی مسیرها، در برخی شرایط ممکن است تاخیر (Latency) در انتقال داده‌ها بیشتر از روش‌های دیگر باشد.

2. پهنای باند نامشخص:

چون پهنای باند به صورت اشتراکی استفاده می‌شود و تعداد زیادی بسته از طریق شبکه عبور می‌کند، ممکن است پهنای باند در برخی مواقع محدود باشد.

3. احتمال ازدحام:

در صورتی که تعداد زیادی بسته به طور همزمان به شبکه وارد شوند، احتمال ازدحام در برخی از روترها یا سوئیچ‌ها افزایش می‌یابد که ممکن است باعث افت عملکرد و کاهش سرعت انتقال داده‌ها شود.

4. نیاز به مدیریت بسته‌ها:

با توجه به اینکه بسته‌ها به صورت جداگانه ارسال می‌شوند، باید سیستم‌هایی برای مدیریت ترتیب بسته‌ها و اطمینان از ارسال صحیح آن‌ها به مقصد وجود داشته باشد. این کار ممکن است پیچیدگی‌هایی را به همراه داشته باشد.

6. کاربردهای شبکه Packet Switching

1. اینترنت:

اصلی‌ترین کاربرد Packet Switching در اینترنت است. داده‌ها در اینترنت به صورت بسته‌هایی مستقل از یکدیگر ارسال می‌شوند و می‌توانند از مسیرهای مختلف عبور کنند.

2. شبکه‌های تلفن همراه:

در شبکه‌های موبایل جدید (مانند 4G و 5G)، از Packet Switching برای انتقال داده‌ها استفاده می‌شود. این شبکه‌ها به صورت بسته‌ای داده‌ها را منتقل می‌کنند که باعث افزایش کارایی و کاهش هزینه‌ها می‌شود.

3. شبکه‌های IP:

شبکه‌های مبتنی بر پروتکل IP (مانند LAN و WAN) از Packet Switching برای ارتباطات داده‌ای استفاده می‌کنند. در این شبکه‌ها، داده‌ها به بسته‌های کوچک تقسیم و به صورت مستقل از یکدیگر منتقل می‌شوند.

4. سیستم‌های VoIP (صوت بر بستر اینترنت):

انتقال صدا در سیستم‌های VoIP به صورت بسته‌های داده انجام می‌شود. این بسته‌ها ممکن است مسیرهای مختلفی را طی کنند، اما همچنان صدای طرفین به صورت همزمان و بدون وقفه منتقل می‌شود.

7. نتیجه‌گیری

Packet Switching یک روش کارآمد، انعطاف‌پذیر و مقاوم برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های کامپیوتری است. این روش مزایای زیادی مانند مقیاس‌پذیری، کاهش هزینه‌ها، و پشتیبانی از شبکه‌های پر ازدحام را به همراه دارد، اما معایبی مانند تاخیر بالا و احتمال ازدحام در برخی شرایط نیز دارد. به طور کلی، این روش برای شبکه‌های بزرگ و اینترنت که نیاز به انتقال داده‌ها به صورت مؤثر و کارآمد دارند، مناسب است.

پروتکل Cut-Through: سوئیچینگ سریع و کم‌تاخیر در شبکه‌ها

پروتکل Cut-Through یکی از روش‌های سوئیچینگ در شبکه‌های داده است که برای بهبود سرعت انتقال اطلاعات در سوئیچ‌ها طراحی شده است. این پروتکل به‌ویژه در سوئیچ‌های شبکه‌ای به کار می‌رود و نحوه پردازش بسته‌ها را با هدف کاهش تأخیر انتقال داده‌ها تغییر می‌دهد. در این پروتکل، سوئیچ به محض دریافت ابتدایی‌ترین بخش از فریم (Frame) اقدام به انتقال آن به سمت مقصد می‌کند، بدون اینکه لازم باشد تمام فریم کامل دریافت شود.

1. تعریف پروتکل Cut-Through

پروتکل Cut-Through Switching (سوئیچینگ از نوع برش از طریق) به روشی گفته می‌شود که در آن سوئیچ‌های شبکه به محض دریافت بخش‌های اولیه فریم داده، بلافاصله آن را به مقصد انتقال می‌دهند. به عبارت دیگر، سوئیچ نیاز ندارد که فریم کامل را دریافت کرده و سپس آن را تجزیه و تحلیل کند. این فرآیند باعث کاهش زمان تأخیر (Latency) در شبکه می‌شود، زیرا به محض دریافت اولین قسمت از بسته، شروع به ارسال آن به مقصد می‌کند.

2. مراحل عملکرد پروتکل Cut-Through

  1. دریافت فریم (Frame Reception):

    هنگامی که یک سوئیچ فریم داده را دریافت می‌کند، به جای اینکه منتظر دریافت تمام فریم باشد، بخش ابتدایی آن را دریافت می‌کند.

  2. انتقال بخش ابتدایی به مقصد (Forwarding the Frame):

    سوئیچ پس از دریافت اولین بخش از فریم (معمولاً شامل آدرس مقصد یا MAC Address) اقدام به ارسال فریم به سمت مقصد می‌کند.

  3. انتقال داده به صورت مستقیم (Direct Forwarding):

    برخلاف دیگر روش‌ها مانند Store-and-Forward که ابتدا فریم را ذخیره کرده و بعد آن را تجزیه و تحلیل می‌کند، در Cut-Through سوئیچ هیچ‌گونه پردازشی بر روی داده‌ها انجام نمی‌دهد و آن‌ها را مستقیم به سمت مقصد هدایت می‌کند.

3. انواع Cut-Through Switching

در روش Cut-Through Switching، دو نوع مختلف این پروتکل وجود دارد که بسته به سطح دقت و پردازش، ویژگی‌های متفاوتی دارند:

4. ویژگی‌های پروتکل Cut-Through

5. مزایای Cut-Through Switching

6. معایب Cut-Through Switching

7. کاربردهای پروتکل Cut-Through

8. نتیجه‌گیری

پروتکل Cut-Through Switching یک روش سوئیچینگ سریع و کارا است که تأخیر را به حداقل می‌رساند و برای شبکه‌هایی با نیاز به زمان تأخیر کم و کاربردهای real-time بسیار مفید است. با این حال، محدودیت‌هایی مانند عدم بررسی خطاهای فریم و عدم کنترل مناسب بر بار شبکه، می‌تواند باعث ایجاد مشکلات در شرایط خاص شود.

پروتکل Fragment Free

پروتکل Fragment Free یک روش سوئیچینگ در شبکه‌های داده است که به عنوان یک نوع بهبود یافته از پروتکل Cut-Through Switching طراحی شده است. هدف اصلی این پروتکل کاهش تأخیر در شبکه و در عین حال افزایش قابلیت اطمینان انتقال داده‌ها با بررسی برخی از بخش‌های فریم است. این پروتکل بین Store-and-Forward و Cut-Through قرار دارد و تلاش می‌کند از معایب هرکدام کاسته و مزایای آن‌ها را به کار بگیرد.

1. تعریف پروتکل Fragment Free

پروتکل Fragment Free Switching یک روش سوئیچینگ است که در آن سوئیچ‌ها به‌محض دریافت اولین 64 بایت از فریم داده، آن را بررسی کرده و در صورتی که فریم سالم به نظر برسد، به مقصد منتقل می‌شود. این پروتکل به گونه‌ای طراحی شده است که از مشکلات احتمالی Cut-Through (مانند انتقال فریم‌های خراب یا معیوب) جلوگیری کند، اما همچنان زمان تأخیر کمتری نسبت به Store-and-Forward دارد.

2. مراحل عملکرد پروتکل Fragment Free

  1. دریافت فریم (Frame Reception): سوئیچ ابتدا فریم را دریافت می‌کند، اما برخلاف Cut-Through, آن را به‌طور کامل بررسی نمی‌کند. در عوض، سوئیچ تنها 64 بایت اول فریم را دریافت کرده و آن را برای شناسایی مشکلات احتمالی (به‌ویژه مشکلات در ابتدای فریم) بررسی می‌کند.
  2. بررسی اولیه فریم (Initial Frame Check): سوئیچ در این مرحله از داده‌ها بررسی می‌کند که آیا فریم دارای خطاهایی مانند نقصان در ابتدایی‌ترین بخش‌های فریم است یا خیر. بسیاری از خطاهای شبکه معمولاً در ابتدا و در هدر فریم اتفاق می‌افتند، بنابراین بررسی 64 بایت اول می‌تواند به شناسایی این مشکلات کمک کند.
  3. ارسال فریم به مقصد (Forwarding the Frame): اگر سوئیچ بررسی اولیه را با موفقیت پشت سر گذاشت و فریم سالم به نظر می‌رسید، آن را به مقصد ارسال می‌کند. در غیر این صورت، سوئیچ فریم را رد کرده و آن را از شبکه حذف می‌کند.

3. ویژگی‌های پروتکل Fragment Free

4. مزایای پروتکل Fragment Free

5. معایب پروتکل Fragment Free

6. کاربردهای پروتکل Fragment Free

7. نتیجه‌گیری

پروتکل Fragment Free یک روش سوئیچینگ است که تلاش می‌کند ترکیبی از سرعت و دقت را ارائه دهد. با بررسی 64 بایت اول فریم، این پروتکل زمان تأخیر را کاهش می‌دهد و از بسیاری از خطاهای ابتدایی فریم‌ها جلوگیری می‌کند. اگرچه این پروتکل نمی‌تواند خطاهای موجود در قسمت‌های بعدی فریم را شناسایی کند و نسبت به Cut-Through کمی کندتر است، اما برای شبکه‌هایی با ترافیک متوسط و نیاز به دقت در تشخیص خطا بسیار مناسب است.

پروتکل Store and Forward

پروتکل Store and Forward یک روش سوئیچینگ در شبکه‌های داده است که در آن سوئیچ‌ها ابتدا فریم‌های دریافتی را به طور کامل ذخیره می‌کنند، سپس پس از انجام بررسی‌های لازم (مانند بررسی خطا و صحت داده‌ها)، آن‌ها را به مقصد ارسال می‌کنند. این روش به دلیل فرآیند ذخیره‌سازی و بررسی کامل فریم‌ها، دقت بالایی در شناسایی خطاها دارد، اما به علت تأخیر ناشی از ذخیره‌سازی، ممکن است سرعت کمتری نسبت به سایر پروتکل‌های سوئیچینگ مانند Cut-Through و Fragment Free داشته باشد.

1. تعریف پروتکل Store and Forward

پروتکل Store and Forward یک تکنیک سوئیچینگ است که به‌طور کامل فریم را در حافظه سوئیچ ذخیره کرده و آن را برای بررسی خطا و صحت داده‌ها پردازش می‌کند. تنها زمانی که فریم به طور کامل دریافت و بررسی شد و هیچ خطایی در آن شناسایی نشد، سوئیچ اقدام به ارسال آن به مقصد می‌کند.

2. مراحل عملکرد پروتکل Store and Forward

1. دریافت فریم (Frame Reception):

سوئیچ ابتدا فریم را از یک پورت دریافت می‌کند. در این مرحله، فریم به طور کامل در حافظه سوئیچ ذخیره می‌شود و هیچ داده‌ای از آن ارسال نمی‌شود.

2. بررسی خطا (Error Checking):

پس از دریافت فریم، سوئیچ از الگوریتم‌های بررسی خطا مانند CRC (Cyclic Redundancy Check) برای شناسایی خطاهای احتمالی در فریم استفاده می‌کند. این الگوریتم بررسی می‌کند که آیا فریم به درستی ارسال شده است یا خیر.

اگر فریم دارای خطا باشد (مثلاً تغییرات در داده‌ها یا از دست رفتن بخشی از داده‌ها)، سوئیچ آن را رد کرده و آن را از شبکه حذف می‌کند.

3. ارسال فریم (Frame Forwarding):

اگر فریم بدون خطا باشد، سوئیچ آن را به مقصد ارسال می‌کند. در این مرحله، فریم به مقصد انتقال می‌یابد و سوئیچ به دریافت فریم بعدی ادامه می‌دهد.

3. ویژگی‌های پروتکل Store and Forward

1. بررسی دقیق فریم:

مهم‌ترین ویژگی این پروتکل، بررسی دقیق فریم‌ها برای شناسایی خطاها است. این بررسی باعث می‌شود که هیچ فریم معیوبی به مقصد ارسال نشود و شبکه از مشکلات انتقال داده‌ها جلوگیری کند.

2. صرف زمان برای ذخیره‌سازی فریم‌ها:

پروتکل Store and Forward برای ذخیره‌سازی فریم‌ها و بررسی آن‌ها به زمان بیشتری نیاز دارد. این مسئله باعث می‌شود که نسبت به پروتکل‌های Cut-Through و Fragment Free که سریع‌تر هستند، تأخیر بیشتری داشته باشد.

3. عملکرد بالای سوئیچ:

از آنجا که سوئیچ فریم را به طور کامل دریافت کرده و آن را بررسی می‌کند، احتمال بروز خطا در شبکه به حداقل می‌رسد و انتقال داده‌ها با دقت بالاتری صورت می‌گیرد.

4. مزایای پروتکل Store and Forward

1. شناسایی و جلوگیری از فریم‌های معیوب:

یکی از مهم‌ترین مزایای Store and Forward این است که فریم‌های معیوب (با خطاهای CRC یا دیگر مشکلات) را شناسایی و از انتقال آن‌ها به مقصد جلوگیری می‌کند. این ویژگی باعث افزایش کیفیت انتقال داده‌ها و کاهش مشکلات ناشی از خطا در شبکه می‌شود.

2. انتقال دقیق داده‌ها:

با استفاده از این پروتکل، سوئیچ اطمینان حاصل می‌کند که فریم به درستی دریافت و به مقصد منتقل می‌شود. این موضوع برای شبکه‌هایی که نیاز به انتقال دقیق و قابل اعتماد داده‌ها دارند، اهمیت دارد.

3. بهبود کیفیت شبکه:

از آنجا که سوئیچ‌ها فریم‌ها را به دقت بررسی می‌کنند، این روش باعث کاهش خطاهای انتقال و بهبود کیفیت کلی شبکه می‌شود.

4. استفاده در شبکه‌های بزرگ و پیچیده:

پروتکل Store and Forward به دلیل دقت بالایی که در شناسایی خطاها دارد، برای شبکه‌های بزرگ و پیچیده که نیاز به انتقال داده‌های حساس دارند، مناسب است.

5. معایب پروتکل Store and Forward

1. زمان تأخیر بالا:

یکی از بزرگ‌ترین معایب این پروتکل، تأخیر بالای آن است. به دلیل ذخیره‌سازی فریم‌ها در حافظه سوئیچ و سپس بررسی آن‌ها، زمان لازم برای ارسال داده‌ها افزایش می‌یابد. این موضوع می‌تواند باعث کاهش کارایی شبکه در کاربردهایی شود که نیاز به تأخیر کم دارند (مانند VoIP یا پخش ویدئو).

2. سرعت پایین‌تر نسبت به Cut-Through:

در مقایسه با Cut-Through Switching که بلافاصله فریم‌ها را به مقصد ارسال می‌کند، پروتکل Store and Forward کندتر عمل می‌کند. این باعث می‌شود که در شرایطی که زمان تأخیر مهم است، این پروتکل گزینه مناسبی نباشد.

3. نیاز به حافظه بیشتر:

برای ذخیره‌سازی کامل فریم‌ها، سوئیچ‌ها به حافظه بیشتری نیاز دارند. این ممکن است در شبکه‌های با حجم بالا و تراکم زیاد داده‌ها، هزینه و پیچیدگی بیشتری ایجاد کند.

6. کاربردهای پروتکل Store and Forward

1. شبکه‌های حساس به خطا:

این پروتکل برای شبکه‌هایی که نیاز به انتقال داده‌های دقیق و بدون خطا دارند مناسب است. به‌ویژه در شبکه‌های LAN و WAN که ممکن است انتقال داده‌ها تحت شرایط نامساعد شبکه با خطا مواجه شود.

2. شبکه‌هایی با ترافیک کمتر و تراکم پایین:

در شبکه‌هایی که میزان ترافیک داده‌ها کم است و زمان تأخیر از اهمیت کمتری برخوردار است، این پروتکل می‌تواند مناسب باشد. شبکه‌های مترو و شبکه‌های محلی کوچک که به دقت بالا در انتقال داده‌ها نیاز دارند، می‌توانند از این پروتکل بهره‌مند شوند.

3. شبکه‌های بزرگ و پیچیده:

در شبکه‌های بزرگ که نیاز به دقت بالا و شناسایی کامل خطاها وجود دارد، پروتکل Store and Forward می‌تواند برای مدیریت خطاها و جلوگیری از مشکلات انتقال داده‌ها مفید باشد.

7. نتیجه‌گیری

پروتکل Store and Forward یکی از قدیمی‌ترین و دقیق‌ترین روش‌های سوئیچینگ در شبکه‌های داده است که به‌طور کامل فریم‌ها را ذخیره کرده و پس از بررسی خطا، آن‌ها را به مقصد ارسال می‌کند. این پروتکل مزایای زیادی از جمله دقت بالا در شناسایی خطاها و بهبود کیفیت انتقال داده‌ها دارد. اما معایبی همچون تأخیر بالا و نیاز به حافظه بیشتر را نیز به همراه دارد. به‌طور کلی، این پروتکل برای شبکه‌هایی که نیاز به دقت بالا در انتقال داده‌ها دارند، مناسب است، اما برای کاربردهایی که زمان تأخیر بسیار پایین ضروری است، ممکن است پروتکل‌های سریع‌تری مانند Cut-Through گزینه بهتری باشند.

پروتکل Round Robin

پروتکل Round Robin یک الگوریتم مدیریت منابع است که در سیستم‌های رایانه‌ای و شبکه‌ها برای تخصیص منابع به فرآیندها، درخواست‌ها یا ترافیک‌ها به کار می‌رود. این پروتکل از نوع الگوریتم‌های زمان‌بندی و مدیریت بار است که به طور مساوی منابع را بین درخواست‌کنندگان مختلف توزیع می‌کند. در این روش، هر درخواست به نوبت پردازش می‌شود و پس از تکمیل، نوبت به درخواست بعدی می‌رسد. این الگوریتم برای حفظ عدالت در تخصیص منابع و جلوگیری از بروز مشکلاتی مانند "ستاره شدن" یک درخواست، به کار می‌رود.

1. تعریف پروتکل Round Robin

پروتکل Round Robin یک الگوریتم تخصیص زمان است که به هر فرآیند یا درخواست، مقدار مشخصی از زمان (که به آن "Time Quantum" یا "Time Slice" گفته می‌شود) اختصاص می‌دهد. این پروتکل ابتدا به درخواست اول رسیدگی می‌کند، سپس زمانی که مدت زمان اختصاصی آن تمام شد، پردازش به درخواست بعدی منتقل می‌شود و این روند به صورت چرخشی ادامه می‌یابد.

2. مراحل عملکرد پروتکل Round Robin

  1. تخصیص زمان به درخواست‌ها:

    ابتدا به هر درخواست یا فرآیند یک مقدار زمان ثابت اختصاص می‌دهیم که معمولاً به آن "Time Slice" یا "Quantum Time" گفته می‌شود. این مقدار زمان مشخص است و به صورت دوره‌ای به هر درخواست اختصاص داده می‌شود.

  2. پردازش درخواست‌ها:

    در ابتدای هر چرخه، درخواست اول پردازش می‌شود تا زمان تخصیص یافته به پایان برسد. پس از اتمام زمان تخصیص، درخواست به انتهای صف می‌رود و نوبت به درخواست بعدی می‌رسد. این روند برای تمامی درخواست‌ها یا فرآیندها به صورت چرخشی ادامه می‌یابد.

  3. تکرار چرخه:

    این فرآیند تا زمانی که همه درخواست‌ها پردازش شوند، ادامه پیدا می‌کند. اگر یک درخواست نیاز به زمان بیشتری برای تکمیل داشته باشد، دوباره به صف بازمی‌گردد و زمان تخصیص بعدی را از آن خود می‌کند.

3. ویژگی‌های پروتکل Round Robin

  • تخصیص برابر منابع: این پروتکل به طور مساوی منابع (مانند زمان پردازش یا پهنای باند) را بین درخواست‌ها یا فرآیندها توزیع می‌کند، که موجب عدالت در تخصیص منابع می‌شود.
  • ساده و آسان برای پیاده‌سازی: پروتکل Round Robin یک الگوریتم ساده است که به راحتی قابل پیاده‌سازی در سیستم‌ها و شبکه‌ها است. این سادگی یکی از مزایای کلیدی این پروتکل به شمار می‌رود.
  • تخصیص زمان ثابت (Time Slice): مدت زمانی که به هر فرآیند اختصاص داده می‌شود ثابت است و همین ویژگی باعث می‌شود که هر درخواست یا فرآیند به طور یکسان در صف پردازش قرار بگیرد.
  • افزایش زمان تأخیر برای درخواست‌های طولانی‌تر: برای درخواست‌هایی که زمان پردازش بیشتری نیاز دارند، این پروتکل می‌تواند باعث افزایش زمان تأخیر شود، زیرا هر فرآیند یا درخواست به نوبت زمان محدودی برای پردازش دریافت می‌کند و ممکن است به تأخیر بیافتد تا دوباره نوبت آن برسد.

4. مزایای پروتکل Round Robin

  • عدالت در تخصیص منابع: یکی از مهم‌ترین مزایای پروتکل Round Robin، تخصیص برابر منابع به همه درخواست‌ها است. این ویژگی باعث می‌شود که هیچ درخواست یا فرآیند از منابع سیستم به طور ناعادلانه استفاده نکند.
  • ساده و کارآمد: الگوریتم Round Robin به دلیل سادگی در پیاده‌سازی و کارایی در تخصیص منابع، در سیستم‌های مختلف (اعم از سیستم‌های رایانه‌ای و شبکه‌های داده) کاربرد گسترده‌ای دارد.
  • مناسب برای سیستم‌های چند وظیفه‌ای: این پروتکل در سیستم‌های چند وظیفه‌ای (Multitasking) بسیار مفید است، زیرا می‌تواند به طور هم‌زمان از منابع به طور عادلانه برای پردازش‌های مختلف استفاده کند.
  • کاهش احتمال وقوع Starvation: به دلیل تخصیص زمان به طور منظم و به نوبت، احتمال وقوع پدیده‌ای به نام "Starvation" (جایی که یک فرآیند یا درخواست برای مدت طولانی هیچ منابعی دریافت نمی‌کند) کاهش می‌یابد.

5. معایب پروتکل Round Robin

  • افزایش زمان تأخیر (Latency): یکی از معایب اصلی پروتکل Round Robin، افزایش زمان تأخیر برای فرآیندهایی است که نیاز به زمان بیشتری برای پردازش دارند. این فرآیندها ممکن است مجبور شوند چندین بار در صف بمانند و زمان بیشتری برای تکمیل نیاز داشته باشند.
  • هزینه بالای Overhead: در برخی از موارد، به ویژه زمانی که "Time Slice" خیلی کوتاه باشد، هزینه بالای Context Switching (تغییر وضعیت بین فرآیندها) ممکن است بر کارایی سیستم تأثیر منفی بگذارد.
  • کارایی پایین در پردازش‌های متفاوت: پروتکل Round Robin برای سیستم‌هایی که فرآیندهای متفاوت با زمان‌های پردازش بسیار متفاوت دارند، کارایی مناسبی ندارد. فرآیندهای سنگین ممکن است زمان زیادی را در صف منتظر بمانند.
  • نیاز به انتخاب مقدار بهینه Time Quantum: یکی از چالش‌های اصلی در پیاده‌سازی Round Robin، انتخاب مقدار بهینه Time Quantum است. اگر زمان تخصیص خیلی کوتاه باشد، هزینه Context Switching افزایش می‌یابد، و اگر خیلی طولانی باشد، احتمال کاهش عدالت در تخصیص منابع وجود دارد.

6. کاربردهای پروتکل Round Robin

  • سیستم‌های چند وظیفه‌ای: Round Robin به طور گسترده در سیستم‌های چند وظیفه‌ای (Multitasking Systems) استفاده می‌شود، جایی که تعداد زیادی از فرآیندها به طور هم‌زمان در حال اجرا هستند و منابع باید به طور عادلانه بین آن‌ها تقسیم شوند.
  • مدیریت بار در شبکه‌ها: در برخی از پروتکل‌های شبکه، مانند Load Balancing، از Round Robin برای توزیع درخواست‌های ورودی به سرورها به طور یکنواخت استفاده می‌شود. این کار باعث جلوگیری از بار زیاد بر روی یک سرور و توزیع بار به طور مساوی می‌شود.
  • مدیریت منابع در سیستم‌های ابری: در سیستم‌های ابری و مراکز داده که منابع بسیاری برای پردازش درخواست‌ها دارند، الگوریتم Round Robin برای تخصیص منابع به درخواست‌ها به طور عادلانه و موثر استفاده می‌شود.
  • سیستم‌های سخت‌افزاری: در برخی از معماری‌های پردازشی و سخت‌افزاری، از Round Robin برای مدیریت زمان‌بندی پردازش‌ها و تخصیص منابع به بخش‌های مختلف سیستم استفاده می‌شود.

7. نتیجه‌گیری

پروتکل Round Robin یک الگوریتم ساده و موثر برای تخصیص منابع در سیستم‌های مختلف است. این پروتکل عدالت در تخصیص منابع را تضمین می‌کند و از پدیده‌های منفی مانند Starvation جلوگیری می‌کند. با این حال، معایبی مانند تأخیر بالا برای فرآیندهای طولانی‌مدت و هزینه زیاد Context Switching در برخی موارد وجود دارد. این پروتکل برای سیستم‌هایی که نیاز به تخصیص منابع به طور منظم و عادلانه دارند، بسیار مناسب است.

پروتکل IGP (Interior Gateway Protocol)

پروتکل IGP (Interior Gateway Protocol) به مجموعه‌ای از پروتکل‌های مسیریابی اطلاق می‌شود که در داخل یک شبکه یا سیستم مستقل برای مسیریابی بسته‌ها به کار می‌روند. این پروتکل‌ها به‌طور معمول برای مسیریابی اطلاعات در شبکه‌های داخلی سازمان‌ها یا شرکت‌ها استفاده می‌شوند و بر خلاف پروتکل‌های EGP (Exterior Gateway Protocol) که برای مسیریابی بین شبکه‌های مختلف استفاده می‌شوند، IGP ها صرفاً در داخل یک شبکه محلی عمل می‌کنند.

1. تعریف پروتکل IGP

IGP به پروتکل‌هایی گفته می‌شود که در داخل یک AS (Autonomous System) یا سیستم خودمختار برای مسیریابی بسته‌ها استفاده می‌شوند. در این پروتکل‌ها، روترها اطلاعات مسیریابی خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند تا بهترین مسیرها را برای ارسال داده‌ها به مقصدهای مختلف در شبکه محلی انتخاب کنند.

پروتکل‌های IGP معمولاً از الگوریتم‌هایی استفاده می‌کنند که به شبکه اجازه می‌دهند مسیرهای بهینه برای انتقال داده‌ها را شناسایی کنند. این پروتکل‌ها در شبکه‌های با مقیاس کوچک تا بزرگ (مانند شبکه‌های LAN یا WAN) کاربرد دارند.

2. انواع پروتکل‌های IGP

پروتکل‌های IGP به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

3. مشخصات فنی پروتکل IGP

3.1 RIP (Routing Information Protocol):

3.2 OSPF (Open Shortest Path First):

3.3 IS-IS (Intermediate System to Intermediate System):

4. عملکرد پروتکل IGP

4.1 مسیریابی در شبکه با استفاده از IGP

در پروتکل‌های IGP، هر روتر با استفاده از اطلاعات مسیریابی که از روترهای همسایه خود دریافت می‌کند، جدول مسیریابی خود را به روز می‌کند. این پروتکل‌ها به دو صورت زیر عمل می‌کنند:

4.2 انتقال اطلاعات مسیریابی

اطلاعات مسیریابی در شبکه با استفاده از پروتکل‌های IGP به‌صورت دوره‌ای ارسال می‌شود تا تغییرات جدید در شبکه، مانند اضافه شدن یا حذف لینک‌ها، شناسایی و به‌روزرسانی شوند.

4.3 حفظ یکپارچگی شبکه

تمام پروتکل‌های IGP به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که در صورت ایجاد تغییرات در شبکه (مانند خرابی یک لینک)، روترها بتوانند به سرعت مسیرهای جدیدی را برای ارسال بسته‌ها شناسایی کنند. این فرآیند به‌طور خودکار و بدون دخالت دست انجام می‌شود.

4.4 مسیریابی بهینه و پردازش اطلاعات

در پروتکل‌های Link State مانند OSPF و IS-IS، روترها به محض دریافت اطلاعات جدید، از الگوریتم Dijkstra برای محاسبه کوتاه‌ترین مسیر استفاده می‌کنند.

5. مزایای پروتکل IGP

6. معایب پروتکل IGP

7. نتیجه‌گیری

پروتکل‌های IGP ابزارهای ضروری برای مسیریابی در شبکه‌های داخلی هستند و بسته به نیاز شبکه، می‌توان از پروتکل‌هایی مانند RIP، OSPF و IS-IS برای مسیریابی استفاده کرد. هر یک از این پروتکل‌ها مزایا و معایب خاص خود را دارند، و انتخاب پروتکل مناسب بستگی به اندازه و پیچیدگی شبکه و نیازهای مسیریابی آن دارد.

پروتکل EGP (Exterior Gateway Protocol)

پروتکل EGP (Exterior Gateway Protocol) پروتکلی است که برای مسیریابی اطلاعات بین شبکه‌های مختلف (یا AS - Autonomous Systems) طراحی شده است. این پروتکل برخلاف پروتکل‌های IGP (Interior Gateway Protocol) که در داخل یک شبکه خودمختار مورد استفاده قرار می‌گیرند، برای مسیریابی بین شبکه‌های مستقل در اینترنت یا سازمان‌های مختلف به کار می‌رود.

1. تعریف پروتکل EGP

پروتکل‌های EGP برای مسیریابی اطلاعات در میان شبکه‌های مختلف استفاده می‌شوند و به روترها این امکان را می‌دهند که از یک AS (سیستم خودمختار) به AS دیگر ارتباط برقرار کنند. هدف اصلی EGP، به اشتراک‌گذاری اطلاعات مسیریابی و تعیین بهترین مسیرها برای ارسال داده‌ها از یک شبکه به شبکه دیگر است. پروتکل‌های EGP معمولاً برای ارتباطات اینترنتی استفاده می‌شوند و در مسیریابی بین شبکه‌های سازمانی و در شبکه‌های گسترده یا اینترنت کاربرد دارند.

2. انواع پروتکل‌های EGP

مهم‌ترین و رایج‌ترین پروتکل EGP که در حال حاضر در اینترنت استفاده می‌شود، پروتکل BGP (Border Gateway Protocol) است.

2.1 BGP (Border Gateway Protocol)

BGP یکی از پروتکل‌های اصلی EGP است که در اینترنت برای مسیریابی بین AS ها استفاده می‌شود. BGP یک پروتکل پیچیده است که از الگوریتم‌های مختلفی برای تعیین بهترین مسیرها استفاده می‌کند.

2.2 EGP (Exterior Gateway Protocol) قدیمی‌تر

نسخه قدیمی‌تر EGP که امروزه به ندرت استفاده می‌شود، ابتدا در دهه 1980 برای مسیریابی بین سیستم‌های خودمختار طراحی شد. این پروتکل در مقایسه با BGP ساده‌تر و محدودتر بود و در نهایت به دلیل پیچیدگی‌های بیشتر و قابلیت‌های محدودش از رده خارج شد.

3. مشخصات فنی پروتکل EGP

3.1 عملکرد BGP

پروتکل BGP از ویژگی‌های خاصی برخوردار است که آن را به پروتکلی بسیار قدرتمند برای مسیریابی بین AS ها تبدیل می‌کند:

3.2 ویژگی‌های اصلی BGP

3.3 الگوریتم‌ها و اصول انتخاب مسیر در BGP

BGP برای انتخاب بهترین مسیر از معیارهای مختلف استفاده می‌کند که شامل موارد زیر است:

4. عملکرد عملیاتی پروتکل EGP (BGP)

4.1 انتقال اطلاعات مسیریابی

BGP از اتصال TCP برای ارسال و دریافت اطلاعات مسیریابی بین روترها استفاده می‌کند. هر روتر BGP اطلاعات مربوط به مسیرها و وضعیت اتصال‌ها را به سایر روترها ارسال می‌کند. این اطلاعات شامل مواردی همچون AS Path، Next Hop، Network Prefix و سایر اطلاعات مرتبط است.

4.2 مسیریابی بین AS ها

در اینترنت، هنگامی که بسته‌ای نیاز به عبور از چندین AS برای رسیدن به مقصد دارد، BGP اطلاعات مسیریابی را بین این AS ها مبادله می‌کند تا بهترین مسیر انتخاب شود. این فرآیند در حین ارسال و دریافت اطلاعات بین روترها به‌طور مداوم به‌روز می‌شود.

4.3 استفاده از سیاست‌ها

شبکه‌ها می‌توانند سیاست‌های مسیریابی خاص خود را با استفاده از BGP تعریف کنند. برای مثال، یک ISP می‌تواند مسیرهایی را که از یک AS خاص عبور می‌کنند، ترجیح دهد یا از آن‌ها اجتناب کند. این سیاست‌ها معمولاً به‌وسیله ویژگی‌های مختلفی مانند Local Preference یا AS Path تنظیم می‌شوند.

4.4 کنترل و به‌روزرسانی اطلاعات مسیریابی

در BGP، اطلاعات مسیریابی به‌طور دوره‌ای به‌روزرسانی می‌شود و در صورت تغییر وضعیت یک لینک یا مسیر، روترهای BGP اطلاعات جدید را ارسال می‌کنند. به‌طور مثال، اگر یک لینک به‌طور ناگهانی خراب شود، پروتکل BGP سریعاً مسیرهای جایگزین را اعلام می‌کند تا اتصال به مقصد حفظ شود.

5. مزایا و معایب پروتکل EGP

5.1 مزایا:

5.2 معایب:

6. نتیجه‌گیری

پروتکل EGP، به‌ویژه BGP، ابزار اصلی مسیریابی در شبکه‌های بزرگ و پیچیده مانند اینترنت است. این پروتکل با قابلیت مدیریت مسیرها بین AS ها و پشتیبانی از سیاست‌های مسیریابی مختلف، یک ابزار ضروری برای ارتباطات بین شبکه‌های مختلف به شمار می‌رود.

پروتکل BGP (Border Gateway Protocol)

پروتکل BGP (Border Gateway Protocol) یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین پروتکل‌های مسیریابی در اینترنت است. این پروتکل از نوع EGP (Exterior Gateway Protocol) می‌باشد و برای مسیریابی اطلاعات بین شبکه‌های مختلف (یا سیستم‌های خودمختار AS) در اینترنت به کار می‌رود. در اینجا، مشخصات فنی و عملیاتی BGP را به طور کامل تشریح می‌کنیم.

1. تعریف BGP

BGP یک پروتکل مسیریابی مبتنی بر Path Vector است که در مسیریابی بین AS ها استفاده می‌شود. این پروتکل به روترهای مرزی (Border Routers) این امکان را می‌دهد که اطلاعات مسیریابی را با سایر روترهای BGP در اینترنت به اشتراک بگذارند و بدین ترتیب مسیرهای بهینه برای انتقال داده‌ها از یک AS به AS دیگر را تعیین کنند.

2. ویژگی‌های فنی و ساختاری پروتکل BGP

2.1 مسیریابی Path Vector

در BGP، مسیرها بر اساس مسیرهای AS (AS Path) مسیریابی می‌شوند. در این مدل، هر مسیر در جدول مسیریابی BGP حاوی یک فهرست از AS هایی است که داده‌ها از آن‌ها عبور کرده‌اند.

2.2 اتصال TCP

برای اطمینان از ارسال مطمئن و قابل اطمینان پیام‌های BGP، این پروتکل از TCP به عنوان لایه انتقال استفاده می‌کند. BGP از پورت 179 در TCP برای برقراری ارتباط استفاده می‌کند.

2.3 مسیریابی مبتنی بر سیاست‌ها

BGP به مدیران شبکه اجازه می‌دهد تا سیاست‌های خاص خود را برای انتخاب بهترین مسیر اعمال کنند. این سیاست‌ها می‌توانند شامل انتخاب مسیر بر اساس Local Preference، AS Path، Multi-Exit Discriminator (MED) و سایر پارامترها باشند.

2.4 اعلام مسیر و به‌روزرسانی‌ها

BGP روترها را قادر می‌سازد که اطلاعات مسیریابی جدید را از طریق پیام‌های UPDATE به سایر روترها اعلام کنند. این به‌روزرسانی‌ها شامل تغییرات در مسیرها، مسیریابی‌های جدید و وضعیت‌های لینک‌ها هستند.

2.5 مقیاس‌پذیری

BGP به‌طور ویژه برای مقیاس‌های بزرگ طراحی شده است و قادر به مدیریت میلیون‌ها مسیر در اینترنت است. برای این منظور، BGP از یک مدل جدول مسیریابی استفاده می‌کند که امکان ذخیره‌سازی حجم زیادی از اطلاعات را به صورت بهینه فراهم می‌آورد.

3. مراحل عملکرد پروتکل BGP

3.1 راه‌اندازی و هم‌زمان‌سازی

هنگامی که دو روتر BGP به هم متصل می‌شوند، ابتدا ارتباط TCP بین آن‌ها برقرار می‌شود. پس از برقراری این ارتباط، هر روتر با استفاده از پیام‌های OPEN و Keepalive شروع به هم‌زمان‌سازی و تأسیس ارتباط می‌کند.

3.2 اعلام مسیر

پس از برقراری ارتباط، هر روتر BGP اطلاعات مسیریابی خود را از طریق پیام‌های UPDATE به روترهای هم‌جوار ارسال می‌کند. این اطلاعات شامل مسیرها، AS Path، Next Hop و ویژگی‌های دیگر است. این پیام‌ها به‌طور مداوم به‌روز می‌شوند و مسیرهای جدید در صورت تغییر وضعیت شبکه به اطلاع دیگر روترها می‌رسد.

3.3 انتخاب بهترین مسیر

هر روتر BGP با توجه به اطلاعاتی که از روترهای هم‌جوار دریافت می‌کند، بهترین مسیر را برای ارسال داده‌ها به مقصد مشخص می‌کند. برای انتخاب بهترین مسیر، BGP از معیارهای مختلفی مانند AS Path، Local Preference، MED و Next Hop استفاده می‌کند.

4. پارامترهای مهم در انتخاب مسیر

4.1 AS Path

این پارامتر فهرستی از AS ها است که مسیر به مقصد از آن‌ها عبور کرده است. AS Path برای جلوگیری از routing loops و همچنین کمک به انتخاب بهترین مسیر استفاده می‌شود.

4.2 Local Preference

این پارامتر برای انتخاب مسیرهای داخلی یک AS به کار می‌رود. هر روتر می‌تواند یک Local Preference برای مسیرها تعیین کند. مسیرهایی که دارای Local Preference بالاتر هستند، به‌عنوان مسیرهای ترجیحی برای ارسال داده‌ها در نظر گرفته می‌شوند.

4.3 Multi-Exit Discriminator (MED)

این پارامتر زمانی به کار می‌رود که یک AS چندین مسیر به یک مقصد داشته باشد. MED به روترهای BGP کمک می‌کند تا مشخص کنند که کدام مسیر ترجیح داده شود.

4.4 Next Hop

Next Hop آدرس IP روتر بعدی در مسیر است که داده‌ها باید به آن ارسال شوند. این ویژگی برای مشخص کردن مسیر دقیق‌تر و بهتر در شبکه‌های پیچیده استفاده می‌شود.

4.5 Weight

Weight یک معیار محلی است که فقط در روتر خاصی تأثیر دارد و در هنگام انتخاب مسیر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

5. انواع پیام‌های BGP

پروتکل BGP از پنج نوع پیام برای انجام عملیات خود استفاده می‌کند:

6. عملکرد عملیاتی پروتکل BGP

6.1 مسیریابی در اینترنت

BGP از اتصال‌های بین روترهای مرزی BGP برای مسیریابی بین AS ها استفاده می‌کند. وقتی یک بسته داده از یک شبکه به مقصدی دیگر ارسال می‌شود، روترهای BGP مسیرها را بررسی کرده و بهترین مسیر برای ارسال بسته را انتخاب می‌کنند. در این فرآیند، بسته‌های داده ممکن است از چندین AS عبور کنند تا به مقصد نهایی برسند.

6.2 پشتیبانی از سیاست‌های مسیریابی

مدیران شبکه می‌توانند با استفاده از پروتکل BGP، سیاست‌های مختلفی برای مسیریابی تعریف کنند. این سیاست‌ها می‌توانند شامل انتخاب مسیرهای خاص بر اساس هزینه، امنیت، یا سایر ویژگی‌ها باشند.

6.3 مقاومت در برابر تغییرات شبکه

BGP از ویژگی‌هایی مانند AS Path برای جلوگیری از loop در مسیریابی استفاده می‌کند. همچنین این پروتکل قادر است در صورت خرابی یک لینک یا مسیر، مسیرهای جدید را سریعاً به‌روزرسانی کند.

7. مزایا و معایب BGP

7.1 مزایا:

7.2 معایب:

8. نتیجه‌گیری

پروتکل BGP یکی از حیاتی‌ترین پروتکل‌های مسیریابی در اینترنت است که امکان مسیریابی بین AS ها را فراهم می‌کند. این پروتکل با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و پارامترهای مختلف مانند AS Path، Next Hop و Local Preference بهترین مسیر را برای انتقال داده‌ها انتخاب می‌کند و برای مدیریت شبکه‌های بزرگ و پیچیده طراحی شده است.

Jam Signal (سیگنال اختلالی)

Jam Signal در شبکه‌های Ethernet و CSMA/CD به سیگنالی گفته می‌شود که برای اعلام وجود تصادم در رسانه ارتباطی استفاده می‌شود. وقتی دو دستگاه در شبکه Ethernet همزمان سیگنال‌های داده را ارسال کنند و تصادماً به هم برخورد کنند (تصادم)، دستگاه‌ها با ارسال یک Jam Signal به شبکه اعلام می‌کنند که تصادمی رخ داده است و باید دوباره تلاش کنند.

عملکرد عملیاتی: وقتی یک تصادم تشخیص داده می‌شود، دستگاه‌های شبکه یک Jam Signal ارسال می‌کنند که طول آن معمولاً 32 بیت است. این سیگنال باعث می‌شود که دستگاه‌های دیگر از ادامه ارسال داده‌ها جلوگیری کنند تا از تصادم‌های بیشتر جلوگیری شود.

CSMA/CD (Carrier Sense Multiple Access with Collision Detection)

CSMA/CD یک روش برای اشتراک‌گذاری رسانه در شبکه‌های Ethernet است. این پروتکل تعیین می‌کند که چگونه دستگاه‌ها در یک شبکه محلی (LAN) می‌توانند به طور همزمان به یک رسانه (مثلاً کابل Ethernet) دسترسی داشته باشند.

عملکرد عملیاتی:

محدودیت‌ها:

CSMA/CA (Carrier Sense Multiple Access with Collision Avoidance)

CSMA/CA مشابه CSMA/CD است، اما به جای تشخیص تصادم‌ها، هدف آن جلوگیری از وقوع تصادم‌ها است. این پروتکل به طور عمده در شبکه‌های Wi-Fi (802.11) استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی:

SSID (Service Set Identifier)

SSID یک شناسه منحصر به فرد برای شناسایی شبکه‌های Wi-Fi است. این شناسه می‌تواند تا 32 کاراکتر طول داشته باشد و برای شناسایی شبکه‌های مختلف در محیط‌های مختلف استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی: هنگامی که دستگاهی به شبکه Wi-Fi متصل می‌شود، SSID را از طریق پخش یا جستجو در اطراف دریافت می‌کند. SSID به عنوان یک علامت شناسایی برای شبکه‌ها عمل می‌کند و به دستگاه‌ها این امکان را می‌دهد که شبکه مورد نظر خود را انتخاب کنند.

ESSID (Extended Service Set Identifier)

ESSID مشابه SSID است، اما برای شبکه‌هایی که شامل چندین Access Point هستند، استفاده می‌شود. در واقع، ESSID یک شبکه Wi-Fi است که به چندین نقطه دسترسی (AP) متصل است.

عملکرد عملیاتی: در یک ESSID، تمام Access Point ها یک SSID مشترک دارند. این شبکه‌ها به دستگاه‌های بی‌سیم این امکان را می‌دهند که به طور مداوم بین Access Point های مختلف بدون قطع ارتباط جابجا شوند.

BSSID (Basic Service Set Identifier)

BSSID یک شناسه منحصر به فرد برای هر نقطه دسترسی (AP) در یک شبکه Wi-Fi است. این شناسه به شناسایی هر Access Point که در شبکه فعالیت می‌کند کمک می‌کند.

عملکرد عملیاتی: BSSID معمولاً به عنوان آدرس MAC دستگاه Access Point در نظر گرفته می‌شود. در یک شبکه ESSID، هر Access Point یک BSSID منحصر به فرد دارد که دستگاه‌ها از آن برای ارتباط مستقیم با Access Point استفاده می‌کنند.

Radius Server (Remote Authentication Dial-In User Service)

Radius Server یک پروتکل شبکه است که برای مدیریت احراز هویت و دسترسی به شبکه‌ها به کار می‌رود. این پروتکل معمولاً برای مدیریت دسترسی کاربران به Wi-Fi ها، VPN ها و سایر منابع شبکه‌ای استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی: Radius Server درخواست‌های احراز هویت، تأیید و مدیریت مجوزها را از مشتریان (مانند Access Point ها یا VPN Server ها) دریافت می‌کند. اطلاعاتی مانند نام کاربری، رمز عبور و شرایط دسترسی را بررسی می‌کند و تصمیم می‌گیرد که آیا دسترسی به منابع شبکه مجاز است یا خیر.

LAP (Lightweight Access Point)

LAP یا Access Point سبک دستگاهی است که به عنوان نقطه دسترسی در شبکه‌های بی‌سیم به کار می‌رود و معمولاً در معماری‌های شبکه‌های Cisco مورد استفاده قرار می‌گیرد.

عملکرد عملیاتی: LAP به یک WLC (Wireless LAN Controller) متصل است و بسیاری از عملکردهای مدیریتی آن به WLC منتقل می‌شود. این دستگاه مسئول انجام وظایفی مانند شناسایی کاربران، ارسال سیگنال و متصل کردن دستگاه‌ها به شبکه است.

LAPB (Link Access Procedure Balanced)

LAPB یک پروتکل ارتباطی در لایه Data Link است که برای انتقال داده‌های مطمئن در ارتباطات نقطه به نقطه استفاده می‌شود. این پروتکل به طور خاص در شبکه‌های X.25 و Frame Relay کاربرد دارد.

عملکرد عملیاتی: LAPB برای اطمینان از انتقال داده‌ها به طور مطمئن از آرایه‌های پکت استفاده می‌کند و از تأیید دریافت (ACK) برای اطمینان از دریافت صحیح استفاده می‌کند. در صورت بروز خطا، LAPB درخواست ارسال مجدد پکت را می‌دهد.

WLCAP (Wireless LAN Controller Access Point)

WLCAP یک نقطه دسترسی است که به یک Wireless LAN Controller (WLC) متصل می‌شود. این مدل معمولاً در شبکه‌های بزرگ استفاده می‌شود که نیاز به کنترل متمرکز و مدیریت هماهنگ چندین Access Point دارند.

عملکرد عملیاتی: WLCAP عملکردهای LAP را انجام می‌دهد، اما مدیریت آن به صورت مرکزی از طریق WLC انجام می‌شود. تمام تنظیمات و پیکربندی‌ها توسط WLC مدیریت می‌شود تا شبکه بی‌سیم به صورت یکپارچه و با کارایی بالا عمل کند.

Area Shifting (تغییر ناحیه)

Area Shifting به تغییر منطقه‌های ارتباطی در شبکه‌های بی‌سیم اطلاق می‌شود. این فرآیند به طور معمول در شبکه‌های بزرگ و در محیط‌هایی که نیاز به جابجایی یا تغییر پوشش شبکه دارند، استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی: این تغییرات می‌توانند به دلیل تغییر در قدرت سیگنال، تغییر در محل قرارگیری نقاط دسترسی یا نیاز به افزایش پوشش شبکه انجام شوند. سیستم به‌طور خودکار مسیرهای ارتباطی را تغییر می‌دهد تا پوشش و کیفیت سیگنال حفظ شود.

Three-way Handshake (سه‌مرحله‌ای)

Three-way Handshake یک فرایند در پروتکل‌های TCP برای برقراری اتصال بین دو دستگاه است. این فرایند برای اطمینان از برقرار بودن ارتباط و هم‌زمان‌سازی ترتیب بسته‌ها استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی:

Error Recovery & Detection | Collision Avoidance & Detection Error Handling and Collision Management

1. Jam Signal (سیگنال اختلالی)

Jam Signal در شبکه‌های Ethernet و CSMA/CD به سیگنالی گفته می‌شود که برای اعلام وجود تصادم در رسانه ارتباطی استفاده می‌شود. وقتی دو دستگاه در شبکه Ethernet همزمان سیگنال‌های داده را ارسال کنند و تصادماً به هم برخورد کنند (تصادم)، دستگاه‌ها با ارسال یک Jam Signal به شبکه اعلام می‌کنند که تصادمی رخ داده است و باید دوباره تلاش کنند.

عملکرد عملیاتی: وقتی یک تصادم تشخیص داده می‌شود، دستگاه‌های شبکه یک Jam Signal ارسال می‌کنند که طول آن معمولاً 32 بیت است. این سیگنال باعث می‌شود که دستگاه‌های دیگر از ادامه ارسال داده‌ها جلوگیری کنند تا از تصادم‌های بیشتر جلوگیری شود.

2. CSMA/CD (Carrier Sense Multiple Access with Collision Detection)

CSMA/CD یک روش برای اشتراک‌گذاری رسانه در شبکه‌های Ethernet است. این پروتکل تعیین می‌کند که چگونه دستگاه‌ها در یک شبکه محلی (LAN) می‌توانند به طور همزمان به یک رسانه (مثلاً کابل Ethernet) دسترسی داشته باشند.

عملکرد عملیاتی:

  • هر دستگاه قبل از ارسال داده‌ها، رسانه را بررسی می‌کند تا ببیند آیا دستگاه دیگری در حال ارسال است یا نه.
  • اگر رسانه آزاد باشد، دستگاه شروع به ارسال می‌کند.
  • اگر تصادمی (Collision) در هنگام ارسال داده‌ها رخ دهد، دستگاه‌ها باید ارسال داده‌ها را متوقف کنند و پس از یک زمان تصادفی دوباره تلاش کنند.

محدودیت‌ها: سرعت پایین در شبکه‌های شلوغ و عملکرد ضعیف در شبکه‌های با تعداد زیاد دستگاه.

3. CSMA/CA (Carrier Sense Multiple Access with Collision Avoidance)

CSMA/CA مشابه CSMA/CD است، اما به جای تشخیص تصادم‌ها، هدف آن جلوگیری از وقوع تصادم‌ها است. این پروتکل به طور عمده در شبکه‌های Wi-Fi (802.11) استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی:

  • قبل از ارسال داده، دستگاه ابتدا رسانه را بررسی می‌کند.
  • اگر رسانه آزاد باشد، دستگاه داده‌ها را ارسال می‌کند.
  • اگر رسانه مشغول باشد، دستگاه از Backoff Time (زمان انتظار) استفاده می‌کند و بعد از آن دوباره بررسی می‌کند که آیا رسانه آزاد است.
  • دستگاه‌ها به طور مداوم از سیگنال ACK (تأیید دریافت) برای تأیید صحت دریافت داده‌ها استفاده می‌کنند.

4. SSID (Service Set Identifier)

SSID یک شناسه منحصر به فرد برای شناسایی شبکه‌های Wi-Fi است. این شناسه می‌تواند تا 32 کاراکتر طول داشته باشد و برای شناسایی شبکه‌های مختلف در محیط‌های مختلف استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی: هنگامی که دستگاهی به شبکه Wi-Fi متصل می‌شود، SSID را از طریق پخش یا جستجو در اطراف دریافت می‌کند. SSID به عنوان یک علامت شناسایی برای شبکه‌ها عمل می‌کند و به دستگاه‌ها این امکان را می‌دهد که شبکه مورد نظر خود را انتخاب کنند.

5. ESSID (Extended Service Set Identifier)

ESSID مشابه SSID است، اما برای شبکه‌هایی که شامل چندین Access Point هستند، استفاده می‌شود. در واقع، ESSID یک شبکه Wi-Fi است که به چندین نقطه دسترسی (AP) متصل است.

عملکرد عملیاتی: در یک ESSID، تمام Access Point ها یک SSID مشترک دارند. این شبکه‌ها به دستگاه‌های بی‌سیم این امکان را می‌دهند که به طور مداوم بین Access Point های مختلف بدون قطع ارتباط جابجا شوند.

6. BSSID (Basic Service Set Identifier)

BSSID یک شناسه منحصر به فرد برای هر نقطه دسترسی (AP) در یک شبکه Wi-Fi است. این شناسه به شناسایی هر Access Point که در شبکه فعالیت می‌کند کمک می‌کند.

عملکرد عملیاتی: BSSID معمولاً به عنوان آدرس MAC دستگاه Access Point در نظر گرفته می‌شود. در یک شبکه ESSID، هر Access Point یک BSSID منحصر به فرد دارد که دستگاه‌ها از آن برای ارتباط مستقیم با Access Point استفاده می‌کنند.

7. Radius Server (Remote Authentication Dial-In User Service)

Radius Server یک پروتکل شبکه است که برای مدیریت احراز هویت و دسترسی به شبکه‌ها به کار می‌رود. این پروتکل معمولاً برای مدیریت دسترسی کاربران به Wi-Fi ها، VPN ها و سایر منابع شبکه‌ای استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی: Radius Server درخواست‌های احراز هویت، تأیید و مدیریت مجوزها را از مشتریان (مانند Access Point ها یا VPN Server ها) دریافت می‌کند. اطلاعاتی مانند نام کاربری، رمز عبور و شرایط دسترسی را بررسی می‌کند و تصمیم می‌گیرد که آیا دسترسی به منابع شبکه مجاز است یا خیر.

8. LAP (Lightweight Access Point)

LAP یا Access Point سبک دستگاهی است که به عنوان نقطه دسترسی در شبکه‌های بی‌سیم به کار می‌رود و معمولاً در معماری‌های شبکه‌های Cisco مورد استفاده قرار می‌گیرد.

عملکرد عملیاتی: LAP به یک WLC (Wireless LAN Controller) متصل است و بسیاری از عملکردهای مدیریتی آن به WLC منتقل می‌شود. این دستگاه مسئول انجام وظایفی مانند شناسایی کاربران، ارسال سیگنال و متصل کردن دستگاه‌ها به شبکه است.

9. LAPB (Link Access Procedure Balanced)

LAPB یک پروتکل ارتباطی در لایه Data Link است که برای انتقال داده‌های مطمئن در ارتباطات نقطه به نقطه استفاده می‌شود. این پروتکل به طور خاص در شبکه‌های X.25 و Frame Relay کاربرد دارد.

عملکرد عملیاتی: LAPB برای اطمینان از انتقال داده‌ها به طور مطمئن از آرایه‌های پکت استفاده می‌کند و از تأیید دریافت (ACK) برای اطمینان از دریافت صحیح استفاده می‌کند. در صورت بروز خطا، LAPB درخواست ارسال مجدد پکت را می‌دهد.

10. WLCAP (Wireless LAN Controller Access Point)

WLCAP یک نقطه دسترسی است که به یک Wireless LAN Controller (WLC) متصل می‌شود. این مدل معمولاً در شبکه‌های بزرگ استفاده می‌شود که نیاز به کنترل متمرکز و مدیریت هماهنگ چندین Access Point دارند.

عملکرد عملیاتی: WLCAP عملکردهای LAP را انجام می‌دهد، اما مدیریت آن به صورت مرکزی از طریق WLC انجام می‌شود. تمام تنظیمات و پیکربندی‌ها توسط WLC مدیریت می‌شود تا شبکه بی‌سیم به صورت یکپارچه و با کارایی بالا عمل کند.

11. Area Shifting (تغییر ناحیه)

Area Shifting به تغییر منطقه‌های ارتباطی در شبکه‌های بی‌سیم اطلاق می‌شود. این فرآیند به طور معمول در شبکه‌های بزرگ و در محیط‌هایی که نیاز به جابجایی یا تغییر پوشش شبکه دارند، استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی: این تغییرات می‌توانند به دلیل تغییر در قدرت سیگنال، تغییر در محل قرارگیری نقاط دسترسی یا نیاز به افزایش پوشش شبکه انجام شوند. سیستم به‌طور خودکار مسیرهای ارتباطی را تغییر می‌دهد تا پوشش و کیفیت سیگنال حفظ شود.

12. Three-way Handshake (سه‌مرحله‌ای)

Three-way Handshake یک فرایند در پروتکل‌های TCP برای برقراری اتصال بین دو دستگاه است. این فرایند برای اطمینان از برقرار بودن ارتباط و هم‌زمان‌سازی ترتیب بسته‌ها استفاده می‌شود.

عملکرد عملیاتی:

  • مرحله 1: دستگاه اول (Client) بسته SYN را به دستگاه دوم (Server) ارسال می‌کند تا درخواست شروع ارتباط را اعلام کند.
  • مرحله 2: دستگاه دوم (Server) بسته SYN-ACK را ارسال می‌کند تا تأیید دریافت درخواست را اعلام کند.
  • مرحله 3: دستگاه اول (Client) بسته ACK را ارسال می‌کند تا تأیید نهایی ارتباط را ارسال کند.

Three-way Handshake در ارتباطات رادیویی

پروتکل Three-way Handshake در ارتباطات رادیویی، که عمدتاً در پروتکل‌های TCP (Transmission Control Protocol) به کار می‌رود، به صورت مشابه در زمینه‌های رادیویی و شبکه‌های بی‌سیم (Wi-Fi) نیز استفاده می‌شود. در اینجا نحوه عملکرد این پروتکل در زمینه ارتباطات رادیویی به طور کامل تشریح شده است.

Three-way Handshake در ارتباطات رادیویی

در شبکه‌های رادیویی، مخصوصاً در ارتباطات بی‌سیم و پروتکل‌های مبتنی بر TCP/IP (که در بسیاری از شبکه‌های رادیویی و Wi-Fi استفاده می‌شود)، فرایند Three-way Handshake به‌طور خاص برای راه‌اندازی و تثبیت یک اتصال مطمئن میان دو دستگاه استفاده می‌شود. این فرایند به صورت سه مرحله‌ای انجام می‌شود تا از یک ارتباط پایدار، قابل اعتماد و همزمان‌سازی شده اطمینان حاصل شود.

1. مرحله اول: SYN (Synchronization)

هدف: درخواست برقراری ارتباط.

در این مرحله، دستگاه Client که قصد برقراری ارتباط دارد، یک بسته SYN به دستگاه Server ارسال می‌کند. این بسته شامل اطلاعات اولیه‌ای همچون شماره توالی اولیه برای برقراری ارتباط است.

عملکرد عملیاتی در ارتباطات رادیویی: دستگاه Client از سیگنال رادیویی برای ارسال بسته SYN استفاده می‌کند. این سیگنال ممکن است به دلیل طبیعت محیط رادیویی، تاخیر داشته باشد یا حتی در معرض نویز و اختلالات باشد. بنابراین، در شبکه‌های بی‌سیم، پروتکل‌هایی نظیر CSMA/CA برای اجتناب از تصادم‌ها و Acknowledge بسته‌ها استفاده می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که این سیگنال به درستی به مقصد رسیده است.

2. مرحله دوم: SYN-ACK (Synchronization-Acknowledgement)

هدف: تأیید درخواست و آمادگی برای ارتباط.

پس از دریافت بسته SYN، دستگاه Server یک بسته SYN-ACK ارسال می‌کند. این بسته هم شامل یک پاسخ تأییدی برای SYN دریافتی است و هم یک SYN از دستگاه Server به دستگاه Client ارسال می‌کند.

عملکرد عملیاتی در ارتباطات رادیویی: بسته SYN-ACK در این مرحله ممکن است توسط دستگاه Server در شبکه‌های بی‌سیم ارسال شود. این ارسال می‌تواند تحت تأثیر شرایط فیزیکی محیط، تداخل سیگنال‌ها، و مسافت باشد. در شبکه‌های رادیویی، فرآیند تأیید دریافت این بسته‌ها ممکن است نیاز به استفاده از پروتکل‌هایی مانند ARQ (Automatic Repeat Request) برای اطمینان از انتقال صحیح اطلاعات داشته باشد.

3. مرحله سوم: ACK (Acknowledgement)

هدف: تأیید ارتباط و آغاز انتقال داده.

دستگاه Client پس از دریافت بسته SYN-ACK، یک بسته ACK برای تأیید نهایی برقراری ارتباط و شروع انتقال داده ارسال می‌کند. این بسته همچنین شامل شماره توالی جدیدی است که به دستگاه Server اطلاع می‌دهد که دستگاه Client آماده ارسال داده است.

عملکرد عملیاتی در ارتباطات رادیویی: این بسته ACK از دستگاه Client به دستگاه Server ارسال می‌شود تا تأیید کند که ارتباط برقرار شده است. در شبکه‌های رادیویی، این بسته‌ها می‌توانند شامل اطلاعات اضافی برای بهینه‌سازی شرایط ارتباطی مانند تقویت سیگنال، استفاده از کانال‌های مختلف، یا تغییر توان انتقال باشند.

نکات فنی و عملیاتی در ارتباطات رادیویی:

خلاصه:

فرآیند Three-way Handshake در ارتباطات رادیویی مشابه آنچه در شبکه‌های سیمی مانند TCP است، اما در اینجا تحت تأثیر شرایط خاص محیط رادیویی قرار دارد. این فرایند اطمینان می‌دهد که دو دستگاه آماده برقراری ارتباط و تبادل داده هستند، همچنین در این پروتکل از مکانیزم‌هایی برای اطمینان از صحت و امنیت انتقال داده‌ها استفاده می‌شود.

پروتکل Three-way Handshake در زمینه‌های مختلف شبکه

پروتکل Three-way Handshake در زمینه‌های مختلف شبکه، به ویژه در پروتکل‌های DNS (Domain Name System)، DHCP (Dynamic Host Configuration Protocol) و فرآیند Establishing در ارتباطات، یک مفهوم بسیار مهم است. در اینجا به بررسی و تشریح دقیق این پروتکل در هر یک از این زمینه‌ها با مشخصات فنی و عملیاتی خواهیم پرداخت.

1. Three-way Handshake در DNS (Domain Name System)

در حالی که پروتکل DNS اساساً برای حل و ترجمه نام‌های دامنه به آدرس‌های IP استفاده می‌شود، پروسه Three-way Handshake در DNS به طور مستقیم وجود ندارد، زیرا DNS عمدتاً از درخواست‌های UDP استفاده می‌کند که نیاز به Establishment اتصال (مانند TCP) ندارد. با این حال، در زمینه ارتباطات TCP (که در برخی سناریوهای خاص DNS ممکن است استفاده شود)، فرآیند Three-way Handshake برای برقراری ارتباط با سرور DNS استفاده می‌شود.

چگونگی عملکرد در DNS (با TCP):

در پروتکل DNS معمولاً درخواست‌ها به طور پیش‌فرض با UDP ارسال می‌شوند، زیرا این پروتکل کم‌هزینه‌تر است و تأخیر کمتری دارد. با این حال، در صورتی که پاسخ بیش از 512 بایت باشد (یا در صورت نیاز به امنیت بیشتر مانند DNSSEC)، از TCP برای ارسال و دریافت اطلاعات استفاده می‌شود.

وقتی یک Client به سرور DNS وصل می‌شود (برای مثال برای دریافت یک رکورد MX یا پاسخ DNS طولانی‌تر)، ابتدا فرآیند Three-way Handshake در پروتکل TCP انجام می‌شود تا اتصال مطمئن برقرار شود.

عملیات:

  1. مرحله اول (SYN): Client بسته SYN را به سرور DNS ارسال می‌کند تا درخواست ارتباط برقرار کند.
  2. مرحله دوم (SYN-ACK): سرور DNS با ارسال بسته SYN-ACK، درخواست اتصال را تأیید می‌کند.
  3. مرحله سوم (ACK): Client با ارسال بسته ACK تأیید می‌کند که اتصال برقرار شده است و سپس درخواست DNS را ارسال می‌کند.

این فرآیند برای اتصال به سرورهای DNS با استفاده از TCP اجرا می‌شود، تا اطمینان حاصل شود که اتصال به صورت کامل و امن برقرار شده است.

2. Three-way Handshake در DHCP (Dynamic Host Configuration Protocol)

پروتکل DHCP به طور معمول از UDP استفاده می‌کند و نیازی به Three-way Handshake به شیوه‌ای مشابه TCP ندارد. با این حال، فرآیندهای مشابهی در این پروتکل برای تأسیس ارتباط میان Client و Server وجود دارد که در ادامه شرح داده می‌شود.

فرآیند تعامل DHCP (با استفاده از بسته‌های UDP):

  1. مرحله اول (Discover): زمانی که یک Client جدید به شبکه متصل می‌شود و می‌خواهد آدرس IP دریافت کند، یک بسته DHCPDISCOVER را به Server ارسال می‌کند. این بسته به صورت Broadcast ارسال می‌شود تا به تمام سرورهای DHCP در شبکه اطلاع دهد که دستگاه به دنبال دریافت آدرس IP است.
  2. مرحله دوم (Offer): سرور DHCP به درخواست DHCPDISCOVER پاسخ می‌دهد و بسته DHCPOFFER را ارسال می‌کند. این بسته شامل آدرس IP پیشنهادی و سایر اطلاعات پیکربندی (مانند Subnet Mask و Gateway) است.
  3. مرحله سوم (Request): پس از دریافت بسته DHCPOFFER، Client درخواست خود را با ارسال بسته DHCPREQUEST ارسال می‌کند تا تأیید کند که آدرس IP پیشنهاد شده را قبول کرده است.
  4. مرحله چهارم (ACK): سرور DHCP پس از دریافت بسته DHCPREQUEST، بسته DHCPACK را ارسال می‌کند تا تأیید کند که آدرس IP به Client تخصیص داده شده است و ارتباط برقرار شده است.

در اینجا نیز مشابه پروتکل Three-way Handshake، ارتباط میان Client و Server به صورت مرحله‌ای تأسیس می‌شود، اگرچه در DHCP فرآیند از UDP استفاده می‌کند، نه TCP.

3. Three-way Handshake در فرآیند Establishing اتصال (TCP)

این فرآیند در پروتکل TCP یکی از مهم‌ترین بخش‌ها است که برای راه‌اندازی یک ارتباط مطمئن و دوطرفه میان دو دستگاه (مثلاً میان یک Client و Server) انجام می‌شود. این فرآیند برای اطمینان از این که هر دو طرف آمادگی برای برقراری ارتباط دارند و شماره توالی داده‌ها هم‌زمان است، ضروری است.

عملیات:

  1. مرحله اول (SYN): دستگاه Client ابتدا یک بسته SYN به Server ارسال می‌کند تا درخواست برقراری ارتباط را اعلام کند.
  2. مرحله دوم (SYN-ACK): سرور پس از دریافت SYN، یک بسته SYN-ACK برای تأیید درخواست ارتباط و اعلام آمادگی برای ارسال داده‌ها ارسال می‌کند.
  3. مرحله سوم (ACK): دستگاه Client پس از دریافت SYN-ACK، یک بسته ACK ارسال می‌کند تا اعلام کند که ارتباط برقرار شده است و دستگاه‌ها آماده برای تبادل داده‌ها هستند.

این فرآیند در TCP، مخصوصاً برای تأسیس ارتباطات مطمئن، استفاده می‌شود. در این نوع اتصال، داده‌ها با یک ترتیب مشخص و ایمن منتقل می‌شوند.

خلاصه:

در حالی که پروتکل Three-way Handshake معمولاً در ارتباطات TCP برای تأسیس یک ارتباط قابل اعتماد و مطمئن استفاده می‌شود، در پروتکل‌هایی نظیر DNS و DHCP نیز مفاهیم مشابهی برای تأسیس ارتباطات بین Client و Server وجود دارد. این پروتکل‌ها به کمک ارسال بسته‌های خاص در مراحل مختلف (Discover, Offer, Request, Acknowledge) از فرآیندهای مشابه Three-way Handshake برای برقرار کردن ارتباطات استفاده می‌کنند. پروتکل‌های UDP در DHCP و TCP در DNS می‌توانند در مراحل مختلف به کمک تبادل داده‌های قابل اعتماد به صورت متقابل ارتباطات خود را راه‌اندازی کنند.

پروتکل‌های Ping, ARP, RARP, Echo و ICMP

پروتکل‌های Ping, ARP, RARP, Echo و ICMP از جمله پروتکل‌های اصلی شبکه هستند که نقش‌های متفاوتی در ارتباطات شبکه‌ای ایفا می‌کنند. در اینجا، به طور کامل و با جزئیات فنی و عملیاتی، این پروتکل‌ها تشریح می‌شوند:

1. Ping

پروتکل Ping یک ابزار شبکه‌ای است که برای بررسی اتصال یک دستگاه به شبکه یا دیگر دستگاه‌ها استفاده می‌شود. Ping به طور خاص از پروتکل ICMP (Internet Control Message Protocol) برای ارسال درخواست‌های Echo Request و دریافت پاسخ‌های Echo Reply استفاده می‌کند.

مشخصات فنی Ping:

  • عملکرد: Ping به دستگاه مقصد یک درخواست ICMP Echo Request ارسال می‌کند و دستگاه مقصد باید پاسخ ICMP Echo Reply را ارسال کند.
  • فرمت بسته: بسته ICMP Echo Request شامل اطلاعاتی از جمله شناسه، شماره توالی، و داده‌های اضافی برای محاسبه زمان تأخیر است.
  • تأخیر: از زمان ارسال درخواست تا دریافت پاسخ، زمان تأخیر یا Round Trip Time (RTT) محاسبه می‌شود.
  • تشخیص مشکلات: Ping برای بررسی مشکلات شبکه‌ای مانند عدم اتصال یا تاخیر بالا مفید است.

عملیات:

  1. ارسال Echo Request: کاربر دستور ping را وارد کرده و بسته ICMP Echo Request به مقصد ارسال می‌شود.
  2. دریافت Echo Reply: اگر دستگاه مقصد فعال باشد، بسته ICMP Echo Reply به دستگاه فرستنده باز می‌گردد.
  3. نمایش نتیجه: زمان تأخیر و تعداد پاسخ‌ها نمایش داده می‌شود تا وضعیت اتصال و کیفیت شبکه بررسی شود.

2. ARP (Address Resolution Protocol)

پروتکل ARP برای تبدیل آدرس‌های IP به آدرس‌های MAC در شبکه‌های محلی استفاده می‌شود. این پروتکل به دستگاه‌ها کمک می‌کند تا آدرس سخت‌افزاری مقصد (MAC) را برای ارسال بسته‌های داده به آدرس‌های IP پیدا کنند.

مشخصات فنی ARP:

  • عملکرد: وقتی یک دستگاه بسته‌ای به مقصد IP ارسال می‌کند، ابتدا آدرس MAC آن را پیدا می‌کند.
  • عملیات: دستگاه فرستنده یک درخواست ARP (ARP Request) برای دریافت آدرس MAC دستگاه مقصد می‌فرستد. دستگاه مقصد پس از دریافت این درخواست، با ارسال یک پاسخ ARP Reply، آدرس MAC خود را به دستگاه فرستنده ارسال می‌کند.
  • جداول ARP: دستگاه‌ها اطلاعات ARP را در جدول ARP Cache ذخیره می‌کنند تا در ارسال‌های بعدی نیازی به ارسال مجدد درخواست نباشد.

عملیات:

  1. ارسال ARP Request: زمانی که دستگاه A می‌خواهد به دستگاه B با آدرس IP مشخص داده ارسال کند، یک درخواست ARP Broadcast برای پیدا کردن آدرس MAC دستگاه B ارسال می‌کند.
  2. ارسال ARP Reply: دستگاه B در پاسخ، آدرس MAC خود را در قالب بسته ARP Reply به دستگاه A ارسال می‌کند.
  3. بروز رسانی ARP Cache: دستگاه A آدرس MAC دریافتی را در جدول ARP Cache ذخیره کرده و سپس بسته‌های داده را ارسال می‌کند.

3. RARP (Reverse Address Resolution Protocol)

پروتکل RARP به عکس ARP عمل می‌کند. این پروتکل برای تبدیل آدرس MAC به آدرس IP در شبکه‌های محلی استفاده می‌شود. RARP معمولاً در دستگاه‌هایی مانند Diskless Workstations که دارای ذخیره‌سازی محلی نیستند و از طریق شبکه راه‌اندازی می‌شوند، استفاده می‌شود.

مشخصات فنی RARP:

  • عملکرد: دستگاهی که آدرس MAC خود را دارد و نمی‌داند چه IP باید برای آن تخصیص یابد، یک درخواست RARP به سرور ارسال می‌کند. سرور RARP آدرس IP مربوط به MAC را پاسخ می‌دهد.
  • پشتیبانی: RARP به طور کلی دیگر استفاده نمی‌شود و جای خود را به پروتکل‌های دیگری مانند DHCP داده است.

عملیات:

  1. ارسال RARP Request: دستگاه نیاز به IP خود را با ارسال درخواست RARP Request به سرور اعلام می‌کند.
  2. ارسال RARP Reply: سرور RARP پس از پردازش درخواست، بسته RARP Reply را ارسال می‌کند که شامل آدرس IP اختصاصی برای دستگاه است.
  3. استفاده از IP: دستگاه آدرس IP دریافتی را برای ارتباطات شبکه‌ای خود استفاده می‌کند.

4. Echo (در زمینه ICMP)

پروتکل Echo در واقع یکی از نوع‌های پیام‌های ICMP است که برای بررسی وضعیت اتصال و اندازه‌گیری تاخیر در شبکه استفاده می‌شود. در اینجا، بسته‌های Echo Request و Echo Reply برای تأسیس ارتباط میان دو دستگاه استفاده می‌شوند.

مشخصات فنی Echo:

  • نوع پیام: Echo در ICMP برای ارسال درخواست Echo Request به دستگاه مقصد و دریافت پاسخ Echo Reply به کار می‌رود.
  • معرفی تاخیر: با استفاده از Echo، زمان تأخیر یا Round Trip Time اندازه‌گیری می‌شود.
  • معایب: ممکن است در برخی شبکه‌ها به دلایل امنیتی، پاسخ‌های Echo محدود شود تا از حملات DoS جلوگیری شود.

عملیات:

  1. ارسال Echo Request: دستگاه فرستنده یک درخواست Echo به مقصد ارسال می‌کند.
  2. دریافت Echo Reply: دستگاه مقصد پس از دریافت درخواست، پاسخ Echo Reply را ارسال می‌کند.
  3. اندازه‌گیری زمان تأخیر: دستگاه فرستنده زمان رفت و برگشت بسته را اندازه‌گیری و گزارش می‌کند.

5. ICMP (Internet Control Message Protocol)

پروتکل ICMP برای ارسال پیام‌های کنترل و خطا در شبکه‌های IP طراحی شده است. این پروتکل برای اطلاع‌رسانی به دستگاه‌ها درباره مشکلات شبکه و کنترل وضعیت ارتباطات استفاده می‌شود.

مشخصات فنی ICMP:

  • پیام‌های خطا: ICMP برای ارسال پیام‌های خطای مختلف مانند Destination Unreachable، Time Exceeded و Redirect استفاده می‌شود.
  • معرفی ابزارهای تشخیصی: ابزارهایی مانند Ping و Traceroute از پروتکل ICMP برای تشخیص مشکلات شبکه و بررسی وضعیت ارتباط استفاده می‌کنند.
  • عملیات: پیام‌های ICMP معمولاً شامل یک کد خطا و داده‌هایی از جمله هدر و شناسه بسته هستند.

عملیات:

  1. ارسال پیام ICMP: زمانی که یک دستگاه با مشکلی مواجه می‌شود، پیام ICMP به دستگاه فرستنده ارسال می‌کند.
  2. پردازش پیام: دستگاه فرستنده پیام را پردازش کرده و مشکل موجود را شناسایی می‌کند.
  3. اقدام اصلاحی: در صورتی که خطا اصلاح شدنی باشد، اقداماتی برای اصلاح شبکه انجام می‌شود.

خلاصه:

پروتکل‌های Ping, ARP, RARP, Echo و ICMP هر کدام نقشی حیاتی در شبکه‌ها دارند. این پروتکل‌ها به ترتیب برای بررسی اتصال، ترجمه آدرس‌ها، تخصیص آدرس‌های IP، تست ارتباطات و گزارش خطاها استفاده می‌شوند. به طور کلی، این پروتکل‌ها برای مدیریت و نظارت بر عملکرد شبکه، بهبود تشخیص مشکلات و عملکرد ایمن‌تر شبکه اهمیت زیادی دارند.

عملیات Bridge در شبکه‌های کامپیوتری

مرحله ۱: دریافت فریم (Frame Reception)

بریج یک فریم داده را از یکی از پورت‌های خود دریافت می‌کند. این فریم شامل اطلاعاتی مانند آدرس MAC مبدا و مقصد، نوع پروتکل و داده‌های لایه ۲ است.

مرحله ۲: بررسی آدرس MAC مبدا

بریج آدرس MAC فرستنده را بررسی کرده و در جدول آدرس‌های خود (MAC Table) ثبت می‌کند. این جدول به بریج کمک می‌کند که آدرس هر دستگاه متصل را بشناسد.

مرحله ۳: بررسی آدرس MAC مقصد

بریج بررسی می‌کند که آیا آدرس مقصد در جدول MAC Table وجود دارد یا خیر. اگر آدرس موجود باشد، فریم به پورت مشخص‌شده ارسال می‌شود؛ در غیر این صورت، فریم در شبکه منتشر خواهد شد.

مرحله ۴: ارسال فریم (Forwarding or Flooding)

اگر بریج مقصد فریم را بشناسد، داده فقط به آن پورت ارسال می‌شود. در غیر این صورت، فریم به تمام پورت‌های بریج به جز پورت دریافت‌کننده ارسال خواهد شد (Flooding).

مرحله ۵: یادگیری پویا (MAC Learning)

بریج با دریافت هر فریم جدید، جدول MAC خود را به‌روزرسانی می‌کند تا اطلاعات دستگاه‌های جدید را ثبت کرده و از ارسال غیرضروری داده‌ها جلوگیری شود.

مرحله ۶: جلوگیری از حلقه‌های شبکه (Loop Prevention)

برای جلوگیری از حلقه‌های ارتباطی، بریج از پروتکل Spanning Tree Protocol (STP) استفاده می‌کند. این پروتکل مسیرهای افزونه را شناسایی کرده و یکی از مسیرها را غیرفعال می‌کند.

مرحله ۷: اعمال سیاست‌های امنیتی

بریج می‌تواند از ویژگی‌هایی مانند Port Security و VLANs برای افزایش امنیت و مدیریت ترافیک شبکه استفاده کند.

مرحله ۸: ارسال نهایی فریم (Frame Transmission)

پس از پردازش فریم و تعیین مسیر مناسب، بریج داده‌ها را از طریق پورت مشخص‌شده ارسال کرده و منتظر دریافت فریم بعدی می‌شود.

عملیات سوئیچینگ در شبکه‌های کامپیوتری

مرحله ۱: دریافت فریم (Frame Reception)

سوئیچ یک فریم داده را از یکی از پورت‌های خود دریافت می‌کند. این فریم شامل اطلاعاتی مانند آدرس MAC مبدا و مقصد، نوع پروتکل و داده‌های بسته است.

مرحله ۲: بررسی آدرس MAC مبدا

سوئیچ آدرس MAC فرستنده را بررسی کرده و آن را در جدول آدرس‌های خود (MAC Table) ذخیره می‌کند. اگر این آدرس از قبل در جدول باشد، تایمر آن به‌روزرسانی می‌شود.

مرحله ۳: بررسی آدرس MAC مقصد

سوئیچ بررسی می‌کند که آیا آدرس مقصد در جدول MAC Table وجود دارد یا خیر. در صورت وجود، فریم مستقیماً به پورت مربوطه ارسال می‌شود. در غیر این صورت، عملیات Flooding انجام می‌شود.

مرحله ۴: ارسال فریم (Forwarding or Flooding)

اگر آدرس مقصد در جدول باشد، فریم فقط به آن پورت ارسال می‌شود (Unicast). در غیر این صورت، فریم به تمام پورت‌ها به‌جز پورت فرستنده ارسال می‌شود (Broadcast).

مرحله ۵: یادگیری پویا (MAC Learning)

سوئیچ با دریافت هر فریم جدید، جدول MAC خود را به‌روزرسانی می‌کند تا اطلاعات مربوط به آدرس‌های جدید را ثبت کند و از ارسال غیرضروری داده‌ها جلوگیری شود.

مرحله ۶: جلوگیری از حلقه‌های شبکه (Loop Prevention)

در شبکه‌هایی که بیش از یک مسیر به مقصد دارند، سوئیچ از پروتکل‌هایی مانند Spanning Tree Protocol (STP) برای جلوگیری از ایجاد حلقه‌های ارتباطی استفاده می‌کند.

مرحله ۷: اعمال سیاست‌های امنیتی و کیفیت خدمات (QoS)

برخی از سوئیچ‌ها قابلیت اعمال Quality of Service (QoS) را دارند که اولویت‌بندی ترافیک شبکه را انجام داده و امنیت را از طریق Port Security، VLANs و ACLs تأمین می‌کنند.

مرحله ۸: ارسال نهایی فریم (Frame Transmission)

پس از پردازش فریم و تعیین مسیر مناسب، سوئیچ داده‌ها را از طریق پورت مشخص‌شده ارسال کرده و منتظر دریافت فریم بعدی می‌شود.

عملیات روتینگ در شبکه‌های کامپیوتری

مرحله ۱: دریافت بسته داده (Packet Reception)

روتر یک بسته داده را از یکی از اینترفیس‌های خود دریافت می‌کند. این بسته شامل اطلاعاتی مانند آدرس IP مبدا و مقصد، پروتکل لایه ۴ (مانند TCP یا UDP) و سایر اطلاعات هدر است.

مرحله ۲: بررسی آدرس IP مبدا و مقصد

روتر هدر بسته را بررسی کرده و آدرس IP مقصد را استخراج می‌کند تا تصمیم بگیرد که بسته را چگونه ارسال کند.

مرحله ۳: جستجو در جدول مسیریابی (Routing Table Lookup)

روتر جدول مسیریابی (Routing Table) خود را بررسی می‌کند تا ببیند که آیا مسیر مشخصی برای مقصد وجود دارد یا خیر. این جدول می‌تواند شامل مسیرهای مستقیم، استاتیک یا داینامیک باشد.

مرحله ۴: انتخاب بهترین مسیر (Best Path Selection)

اگر چندین مسیر برای مقصد موجود باشد، روتر از الگوریتم‌های مسیریابی مانند Dijkstra یا Bellman-Ford برای انتخاب بهترین مسیر استفاده می‌کند. معیارهایی مانند تعداد هاپ (Hop Count)، تأخیر، پهنای باند و هزینه مسیر در این انتخاب تأثیر دارند.

مرحله ۵: اصلاح TTL و چک‌سام

روتر مقدار TTL (Time to Live) را یک واحد کاهش می‌دهد. اگر TTL به صفر برسد، بسته حذف شده و پیام ICMP Time Exceeded به فرستنده ارسال می‌شود. همچنین، مقدار چک‌سام (Checksum) هدر اصلاح می‌شود تا صحت اطلاعات حفظ شود.

مرحله ۶: ارسال بسته به اینترفیس خروجی (Forwarding Packet to Outgoing Interface)

روتر بسته را به اینترفیس خروجی مشخص‌شده در جدول مسیریابی ارسال می‌کند. اگر مسیر مقصد به یک شبکه خارجی مربوط باشد، بسته به دروازه پیش‌فرض (Default Gateway) ارسال خواهد شد.

مرحله ۷: پردازش NAT (در صورت نیاز)

اگر بسته از یک شبکه خصوصی خارج شده و نیاز به ترجمه آدرس داشته باشد، روتر از Network Address Translation (NAT) برای تبدیل آدرس‌های خصوصی به عمومی و بالعکس استفاده می‌کند.

مرحله ۸: اعمال سیاست‌های امنیتی و فیلترینگ

روتر بسته را با توجه به فایروال، ACL (Access Control List) یا سایر قوانین امنیتی بررسی کرده و در صورت مغایرت، آن را مسدود می‌کند.

مرحله ۹: ارسال نهایی بسته (Packet Transmission)

پس از پردازش و بررسی‌های امنیتی، بسته داده از اینترفیس مناسب ارسال شده و به مقصد بعدی خود در مسیر مسیریابی تحویل داده می‌شود.